ج ـ بقا و دوام هميشگى احكام اسلامى - حکومت اسلامی و ولایت فقیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکومت اسلامی و ولایت فقیه - نسخه متنی

حسن قاسمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مـديـنـه ، اوّليـن حـكـومـت اسـلامـى را تـشـكـيـل داد و خـود در راءس ‍ تـشكيلات اجرايى
مسلمانان قرار گرفت . آن حضرت ، فرماندار و والى بـه اطـراف مـى فـرستاد و علاوه بر اين كه خود به
قضاوت مى نشست ، براى بخش ها و شهرستان ها، قاضى تعيين مى كرد، با گروه ها قرارداد و معاهده مى بست و
جنگ ها را فرماندهى مـى كـرد و بـراى پـس از خـود نـيـز ـ طـبـق حـديـث غـديـر و دلايـل ديـگـر ـ
جـانـشـيـن تـعـيـيـن كـرد و ايـن سيره و عملكرد بر ضرورت حكومت در عصر بعد از پـيـامـبـر(ص ) [زمـان
حـضـور و غـيـبـت امام معصوم (ع )] دلالت دارد. افزون بر اين كه هيچ يك از مـسـلمـانـان پس از رحلت
پيامبر(ص ) در اين كه حكومت اسلامى لازم است ، ترديد نداشتند و تنها اختلاف در كسى بود كه مى بايست
عهده دار حكومت گردد.

ج ـ بقا و دوام هميشگى احكام اسلامى

ديـن اسلام و احكام و قوانين آن محدود و منحصر به زمان و مكان خاصّى نيست ، بلكه دينى جهانى و
جـاودانـى بـراى هـمـه نسل ها در تمام عصرها بوده ، اختصاص به زمان پيامبر(ص ) نداشته و هـيـچ گـاه
تـعـطـيـل پـذيـر نـيـسـت . بـديـهـى اسـت كـه بـدون تـشـكـيل حكومت اسلامى ، اجراى قوانين و احكام
اسلام امكان پذير نيست و همان گونه كه در عصر حضرت رسول (ص ) تشكيل حكومت براى اجراى احكام اسلامى ،
ضرورى بود در ديگر عصرها و از جمله عصر غيبت نيز چنين ضرورتى وجود دارد.

حضرت امام خمينى (ره ) در اين خصوص مى فرمايد:

(احكام اسلامى ، اعم از قوانين اقتصادى ، سياسى و حقوقى تا روز قيامت ، باقى و لازم الاجراست . هـيچ يك
از احكام الهى ، نَسخ نشده و از بين نرفته است . اين بقا و دوام هميشگى احكام ، نظامى را ايـجـاب مى
كند كه اعتبار و سيادت اين احكام را تضمين كرده ، عهده دار اجراى آن ها شود؛ زيرا اجراى احكام الهى ،
جز از رهگذر برپايى حكومت اسلامى امكان پذير نيست .(12)

اهداف حكومت اسلامى

اهـداف عـالى حـكـومـت هـا بـه طـور مـعـمـول ؛ حـفـظ تـمـاميّت ارضى ، اجراى قانون ، نظارت بر
مـسـائل اقـتـصـادى ، فـرهـنـگـى ، تـوزيـع قـدرت و ثـروت و مـسـائلى از ايـن قـبـيل مى باشد؛ و
حكومت براى حاكمان ، بيشتر جنبه هدف دارد تا وسيله . ولى در اسلام ، حكومت هـرگـز هـدف نـيـسـت و بـه
عـنوان ابزار و وسيله براى رسيدن به اهدافى بس والا مطرح است . بـرخـى از آن اهـداف ، كوتاه مدّت و
برخى در دراز مدّت ، تحقّق مى يابند و جملگى پيش ‍ درآمد نـيـل بـه هـدف غـايـى ، يـعنى رسيدن به (قرب
الهى ) است و بايد گفت : حكومت اسلامى براى پـيـاده كـردن اهداف شريعت اسلامى تشكيل مى شود و هدف آن با
آرمان ها و مقاصد عالى رسالت نبوى به هم آميخته و دو روى يك سكّه حساب مى شوند كه در اين جا به برخى
اشاره مى كنيم :

1 ـ تعليم و تربيت

رشـد و تـعـالى عـلمـى ، فـرهـنـگـى و تـربـيـتـى انـسـان ها و آگاهى دادن و رهايى از نادانى و جهل
از مهم ترين اهداف حكومت اسلامى و رسالت آن است .

در قرآن كريم ، مى خوانيم :

(هـُوَ الَّذى بـَعـَثَ فـِى الاُْمِّيـيـنَ رَسـُولاً مـِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ اياتِهِ وَ
يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَ اِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفى ضَلالٍ
مُبينٍ) (13)

او كسى است كه در ميان جمعيّت درس نخوانده ، رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آن هـا بـخواند
و آن ها را تزكيه كند و به آنان كتاب (قرآن ) و حكمت آموزد؛ هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.

در اين جا مقصود از تعليم ، آموزش و تبيين و تبليغ احكام الهى و معارف دينى ، نشر و گسترش آن ها در
جامعه و آشنا ساختن انسان ها به وظايف و مسؤ وليّت هاى شرعى و تكاليف الهى است .

تـربـيـت نـيـز بدين معناست كه انسان ها از جهت فكرى و اخلاقى ، پرورش يافته ، استعدادهاى درونـى
آنـان شكوفا گردد و در جهت رشد فضايل اخلاقى و كمالات انسانى و ارزش هاى معنوى در جـامـعـه تـلاش
شـود، تـا آن جـا كـه انسان ها به اخلاق نيكو، خو گرفته و به آداب الهى ، آراسـتـه گـردنـد. ايـن دو

/ 32