اجتناب از فكر گناه - روزنه ای به سوی اسرار الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روزنه ای به سوی اسرار الهی - نسخه متنی

رحیم توکل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و فرمود: تو علم زيادى داشتى ! اما تو را نگه نداشت و عاقبت به خير نشدى ! حضرت ، همين نكته را درباره زبير نيز عنوان نمود. زبير آدم عجيبى بود. درباره ايشان نكاتى است كه به برخى از آنها اشاره مى شود:

الف ـ در جـنـگ احـد هـمـه فـرار كـردنـد. امـا زبير و چند نفر ديگر، از جمله امام على (ع ) و صفيه خـواهـر حـمـزه در صـحـنـه جـنـگ مـانـدنـد. زبـيـر بـا جـان و دل ايستادگى مى كرد و از پيامبر اكرم (ص ) حفاظت مى نمود.

ب ـ وقـتـى حـضـرت زهـرا(س ) را مـى زدنـد و رعـب ووحشت همه را گرفته بود، زبير به سوى دشمنان حمله كرد و عمر را به زمين كوبيد. آنان شمشيرش را شكستند تا كارى انجام ندهد.

ج ـ تا زمانى كه امام على بن ابيطالب (ع ) با ابوبكر بيعت نكرد، زبير نيز بيعت ننمود.

د ـ سلمان فارسى مى گويد: ميان من وابوذر و مقداد و زبير، از نظر بصيرت در يارى امام على (ع )، زبير سر آمد بود:

(كانَ الزُّبيرُ اَشَدُّنا بَصيرَةً فى نُصْرَتِهِ).

زبـيـر در يـارى امـام عـلى (ع )، از هـمه شديدتر و بصيرتر بود. امام على (ع ) مى فرمايد: من چـهـار نـفـر را سـراغ دارم كـه در مـرتبه آنان پنجمى وجود ندارد: سلمان ، ابوذر، مقداد و زبير. حـضـرت زهـرا(س ) دربـاره زبـيـر، بـه امـام على (ع ) فرمود: على جان ! من وصيتى دارم . اگر بـراى تـو در عـمـل بـه وصـيـتـم مـانعى وجود دارد، مى خواهم آن را به زبير بگويم تا به آن عـمل كند. بنابر اين ، حضرت پس از امام ، به سلمان ، ابوذر، مقداد، ميثم و عمار اشاره ننمود. اما بـه زبـيـر عنايت ديگرى دارد. اگر چه وصيت به زبير، يك لازمه عجيبى داشت و آن بايستى از محل خاكسپارى حضرت زهرا(س ) نيز با خبر باشد.

با توجه به اين جهات ، وقتى زبير را كشتند و شمشير او را نزد امام على (ع ) آوردند، حضرت نگاهى به آن كرد و اشك ريخت و فرمود:

اين شمشير، بارها غم بسيارى را از چهره پيامبر(ص ) زدود. اما صاحب آن عاقبت به خير نشد.

پس رسيدن به مقام ، آسان است ، اما نگهداشتن آن نياز به دقت فراوان دارد. چه بايد كرد تا آن مـقـام و بـركات را از ما نگيرند؟ يكى از مطمئن ترين راه ها آن است كه در جلسات مصائب حضرت زهـرا(س ) و امـام حـسـيـن (ع ) و سـايـر مـعـصـومـيـن (ع ) حـضـور يـابـيـم و در دل شب ، سر روى مهر نهاده و ناله سر دهيم .

فـردى از خـيـابـانـى مـى گـذشت و اهل جلسات مذهبى نبود. در راه كاغذى ديد كه در آن نام مبارك خداوند عزوجل نوشته بود. كاغذ را برداشت بوسيد و در لاى ديوار نهاد و رفت . پس از مدتى ، بـه جـلسـات مـذهبى راه يافت و فردى مذهبى شد. يك بار به فكر فرو رفت كه چه شد من به ايـن طـرف آمـدم ؟ شـب ، در عالم خواب به او ندا داده شد: فلانى ! چون به نام ما احترام كردى ، دست تو را گرفتيم .

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا )(27)

كسانى كه در راه ما كوشش كنند، به راه هاى خود هدايتشان مى كنيم .

بـنـابـر اين ، هرگاه لياقتى نصيب انسان شد و به مقام لايق بودن رسيد، بايد با اشك و آه از آن نگهدارى كند.

اجتناب از فكر گناه

اهل معنويت ، خود را از فكر گناه نيز پرهيز مى دهند و مواظبند كه در فكر خود نيز مرتكب خطايى نشوند. در علت پرهيز و فرار آنان از فكر گناه ، سه مطلب مهم وجود دارد:

نـخـسـت : در گناه ، ظلمت وجود دارد و فكر گناه هم ، مرحله ضعيف همان گناه است . بنابر اين ، در فـكـر گناه نيز ظلمت است . اما ظلمت فكر گناه ، به مراتب كمتر است . به بيان علمى ، وجود بر دو نوع است :

الف ـ وجود ذهنى ؛ كه گناه فقط به ذهن انسان خطور مى كند.

ب ـ وجود خارجى ؛ كه گناه در خارج از ذهن انجام مى شود.

البـتـه چـون وجود خارجى قوى است ، ظلمت آن نيز زياد است و چون وجود ذهنى ، ضعيف است ، ظلمت آن نـيـز كـم مـى باشد. از اين رو، آنان كه در وادى اسرار هستند، از فكر گناه نيز خود را نجات مى دهند تا بر دل پاك آنان ، كدورتى عارض نگردد. حضرت عيسى (ع ) در اين باره فرمود:

/ 54