شرط دوّم :كسب ظرفيت - روزنه ای به سوی اسرار الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روزنه ای به سوی اسرار الهی - نسخه متنی

رحیم توکل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مـردم بـايـد بـه راه و روش آنـان تمسك جويند. تا به مقام بندگى رسيده و از وادى (ظلمت ) و (حجاب ) فاصله بگيرند و به وادى (نور) الهى برسند.

بـنـابـر ايـن ، بـا تـوجـه به مطالب ارائه شده ، (كسب لياقت ) از شرايط كسى است كه مى خواهد محرم اسرار الهى شود و بايد با استفاده از راه هاى كسب لياقت ، به آن مرحله دست يافت . امـيـد اسـت بـا كـسـب فـضـائل اخـلاقـى و عـلوم اسـلامـى و عمل به موازين و احكام شرعى ، انسان لايقى شويم و به واسطه آن ، از حجاب بگريزيم و به وادى نـور الهـى برسيم . همچنين آن گونه لياقت داشته باشيم كه به ما اسرار الهى را عنايت بفرمايند.

شرط دوّم :كسب ظرفيت

شـرط دوم از شـرايـط (محرم اسرار الهى شدن )، (كسب ظرفيت ) است . انسان بايد به خاطر ايـن امـور، ظـرفـيـت خـود را گـسـتـرش دهـد: درك اسـرار، تحميل اسرار و نگهدارى اسرار.

(درك اسـرار) آن اسـت كـه : دل بـه (بـاور) بـيـايـد. اگـر فـرمودند: (با آن ذكر مى توان عمل خاصى را انجام داد)، بايد دل آن را باور كند.

(تـحمل اسرار) آن است كه اسرار را فقط در جايى كه ضرورت دارد، به كار برد. رعايت اين مـوضـوع ، بـسـيـار مـهـم اسـت كـه اسـرار را بـه طـور دلخواه به كار نبرد، بلكه اگر خداوند متعال به آن رضايت دارد، اسرار را به اهل آن بسپارد.

(نـگـهـدارى اسـرار) مـبـيـّن ايـن مـطـلب اسـت كـه اسـرار را جـز بـه اهل آن ، به هيچ كس نگويد و در حفظ آن ها با تمام وجود بكوشد؛ زيرا:

هر كه را اسرار حق آموختندمهر كردند و دهانش دوختند دانى كه چرا سرّ نهان با تو نگفتند؟طوطى صفتى ! طاقت اسرار ندارى !

امـام مـحـمـد بـاقـر(ع ) دربـاره مـعـنـاى (صـَمـَد) مـى فـرمـايـد: (بـه مـقـدارى كـه چـهـل شـتر، كتاب حمل كنند، درباره كلمه (صَمَد) مى توانم سخن گويم .) مگر كلمه (صمد)، چه كلمه اى است كه امام محمد باقر(ع )، اين همه معارف را از آن استخراج مى نمايد؟ در صورتى كه اگر از ما بخواهند، بجز معناى (بى نياز مطلق )، حرف ديگرى درباره آن نداريم .

ابن عباس مى گويد: (در شب هاى بسيار طولانى با حضرت على بن ابى طالب (ع ) مى نشستم . حـضـرت از شب تا صبح ، درباره (باى بِسم اللّه ) با من سخن مى گفت و شب به اتمام مى رسـيـد، امـّا سـخـنـان امـام به پايان نمى رسيد.) اين از اسرار اعجاب آورى است كه دريايى از مـعـارف ، در كلمات و حتى نقطه هاى اين كلمات وجود دارد. بنابر اين ، اگر اين اسرار به كسى عنايت شد، مجاز به استفاده آن در هر جا نيست .

آگاهان به اسم اعظم

خـداونـد مـتـعـال ، بـرخى از بندگان را از اسم اعظم با خبر مى سازد. اسم اعظم ، همان (اسماء الله )

اسـت كـه اگـر بـه انـسـانـى عـنـايـت شـود، تـمـام عـالم وجـود در دسـتـان او مثل موم ، نرم است ؛ آنچه اراده كند، با آن قدرت الهى مى تواند انجام دهد. حضرت عيسى (ع ) كه مرده را زنده مى كرد و كور مادرزاد و بيمارى برص و پيسى را شفا مى داد و از امورات غيبى خبر مـى داد، بـه خـاطـر آگـاهـى از (اسـم اعـظـم ) بـود كـه خـداونـد متعال به او عنايت كرده بود.

استادى صاحب اسم اعظم و قدرت الهيه بود. شاگردش اصرار داشت كه آن را به او نيز مرحمت كـنـد. امـا اسـتـاد خـوددارى مـى ورزيـد و مـى گـفـت : تـو تـحـمـل اسم اعظم را ندارى ! شاگرد با اصرار فراوان ، استاد را متقاعد ساخت و استاد نيز به طـور آزمـايـشـى بـه او گـفـت : صـبـح فـردا بـه دروازه شـهـر بـرو و آنـچـه ديـدى ، بـراى من نقل كن !

شاگرد، صبح به دروازه شهر رفت . پيرمرد محاسن سفيدى را ديد كه بارى از خار روى پشتش بـود و بـراى فـروش ، آن را بـه شـهـر مـى بـرد. در هـمـيـن حال ، سربازى ازاو پرسيد:

بار را چقدر مى فروشى ؟ ده درهم !

به پنج درهم مى فروشى ؟

/ 54