امام صادق (ع ) درباره شفاعت قرآن از قارى آن در روز قيامت فرمود:(اِنَّ الدَّواويـنَ يـَوْمَ الْقـِيـامـَةِ ثـَلاثـَةٌ: ديوانٌ فيهِ النِّعَمُ، وَ ديواٌن فيهِ الْحَسَناتُ وَ ديوانٌ فيهِ السَّيِّئاتُ. فَيُقابَلُ بَينَ ديوانِ النِّعَم وَ ديوانِ الْحَسَناتِ فَتَسْتَغْرِقُ النِّعِمُ عامَةَ الْحَسَناتَ وَ يـَبـْقـى ديـوانُ السَّيِّئاتِ فـَيـُدْعـى بـِابْنِ آدَمَ الْمُؤْمِنِ لِلْحِسابِ فَيَتَقَدَّمُ الْقُرآنُ اَمامَهُ فى اَحْسَنِ صوُرَةٍ. فَيَقوُلُ: يا رَبِّ اَنَا الْقُرآنُ وَهذا عَبدُكَ الْمُؤْمِنُ قَدْ كانَ يُتْعِبَ نَفْسَهُ بِتَلاوَتى وَ يـُطـيـلُ لَيـْلَهُ بـِتـَرْتـيـلى وَ تـَفـيـضُ عـَيْناهُ اِذا تَهَجَّدَ فَاَرْضِهِ كَما اَرْضانى . قالَ: فَيَقُولُ الْعـَزيـزُ الْجـَبّارُ: عَبْدى اُبْسُطْ يَمينَكَ فَيَمْلاَُها مِنْ رِضْوانِ اللّهِ الْعَزيزِ الْجَبّارِ وَ يَمْلاَُ شِمالَهُ مـِنْ رَحـْمـَةِ اللّهِ ثـُمَّ يـُقـالُ: هـذِهِ الْجـَنَّةُ مـُبـاحـَةٌ لَكَ فـَاقـْرَاءْ وَاصـْعـُدْ. فـَاِذا قـَرَاءَ آيـَةً صـَعـَدَ دَرَجَةً)(55)در روز قـيـامـت ، سـه نـوع دفـتـر وجود دارد. دفترى كه نعمت ها در آن ثبت شده است . دفترى كه كارهاى نيك در آن است و دفترى كه كارهاى زشت در آن نوشته شده است . پس دفتر نعمت ها را با دفـتـر كـارهـاى نـيـك بـرابر كنند. نعمت ها، همه كارهاى نيك را فرا گيرد و در خود فرو برد و دفتر كارهاى زشت به جاى ماند. پس آدمى زاده مؤ من را براى حساب بخوانند و قرآن در بهترين صورتى پيش روى او در آيد و گويد:پروردگارا! من قرآنم و اين بنده مؤ من تو است كه خود را براى خواندن من به رنج مى انداخت و شـبِ خـود را بـا آهـنـگِ خـوش آن سـپرى مى كرد و ديدگان او در هنگام نماز شب ، اشك ريزان بود چنانچه مرا خشنود ساختى ، او را نيز خشنود فرما! پس خداى عزيز و جبار مى فرمايد: اى بنده من ! دسـت راسـت خـود را بـاز كـن و خـداونـد آن را از رضـوان خود و دست چپ را از رحمت خود سرشار سازد. سپس به او گفته شود: اين بهشت براى تو مباح است . پس قرآن بخوان و [در درجات آن ] بالا برو! پس هر گاه يك آيه بخواند، يك درجه بالا رود.
بركات نفسى و مقدّمى
(بـركـات نـفـسـى )، يـعـنـى : انـسـان عـمـلى انـجـام مـى دهـد و بـركـت وعنايت بر نفس انجام آن عـمـل مـترتب مى شود. اما (بركات مقدّمى ) به اين معنى است كه انسان عملى انجام مى دهد كه آن عـمـل مـقـدمـه عـمل ديگرى مى شود. بدين ترتيب اگر پس از انجام مقدمه ، ذى المقدمه و كارى كه هدف بود، انجام شود، آن بركات را به انسان عنايت مى كنند.به عنوان مثال ، وجود غسل بر انسان وجوب مقدّمى است ، نه وجوب نفسى . زيرا در نماز، طهارت شـرط اسـت و جـُنـُب بـا انـجـام غـسـل جـنـابـت بـه طـهـارت مـى رسـد. بـنـابـر ايـن ، وجـوب غـسـل بـه خـاطـر طـهارت و در نهايت نماز خواندن است . براى رفتن به مسجد و مسح كردن قرآن كـريـم نـيـز بـه طـهـارت نـيـازمـنـد اسـت و انـسـان جـنـب ، بـا غسل كردن طاهر مى شود. پس وجوب غسل ، وجوب مقدمى است .بـركـات عـلم ، بـركـات مـقـدمـى اسـت ، نـه بـركـات نـفـسـى . زيـرا عـلم مـقـدمـه بـراى عمل است .و خود عمل ذى المقدمه مى باشد. پيامبر اكرم (ص ) در اين باره مى فرمايد:(اَلْعِلْمُ رَاءسُ الْخَيْرِ كُلَّهُ وَ الْجَهْلُ رَاْسُ الشَّرِ كُلَّهُ)(56)علم ، آغاز همه اعمال خير است و جهل منشاء همه اعمال شر است . (كُلُّ عِلْمٍ وَبالٌ عَلى صاحِبِه اِلاّما عُمِلَ بِهِ)(57)