روزنه ای به سوی اسرار الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روزنه ای به سوی اسرار الهی - نسخه متنی

رحیم توکل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مـنـزل حـضـرت آيـة الله بـهـاء الديـنـى رسـيـدم . در هـمين حال ، بى اختيار دستم به سوى زنگ منزل آية الله رفت . زنگ زدم . در خانه باز شد و خود آقا پـشـت در آمـد. نـگـاهـى به من كرد. از آقا عذر خواهى كردم و گفتم : آقا ببخشيد! خوابم نمى آمد! بدون اراده به بيرون آمدم و نمى دانم چرا اينجا آمده ام ! چون كار خاصى ندارم .

حـضـرت آيـة الله لبـخندى بر لبان مباركش جارى شد و فرمود: خودم تو را به اينجا آوردم ! بيا داخل منزل !

خـداونـد مـتعال ، اين مقام را به هر كسى نمى دهد و تنها به كسى مى دهد كه آن را در راه او بكار ببرد.

از ديـگـر كـرامـات و فـضـائل حـضـرت آيـة الله بـهـاء الديـنـى ايـن كـه : حـسـيـنيه اى در جوار مـنزل ايشان است و آقا در ايام محرم و صفر و مناسبت هاى مذهبى ، در آن حسينيه سخنرانى مى كنند .اخـلاق ايـشـان بـر ايـن روال اسـت كـه اگـر كـسـى در حـال سـخـنـرانى باشد، سراپا به آن گوش مى كند و از جاى خود حركت نمى نمايد. تا آن كه سـخـنـان گـويـنـده بـه پـايـان رسـد؛ امـّا بـه طور استثنايى ، ايشان يك بار وسط سخنرانى گـويـنـده از جـاى خـود بـرخـاسـت و بـيـرون رفـت . ايـن رفـتـار بـراى هـمـگـان سـؤ ال ايـجـاد كـرد. مجلس به پايان رسيد. از آقا جوياى موضوع شدند. زمان اين اتفاق ، زمان جنگ تـحـمـيـلى عـراق عـليـه ايـران بـود و دشمن شهر قم را بمباران مى كرد. آية الله بهاء الدينى فرمود:

مـن نـشـسـتـه بـودم . ديدم سى نفر از (رجال الغيب ) در آن سوى اتاق با من كار دارند به آنجا رفتم و گفتم : چه كار داريد؟ آنان پس از عرض ادب گفتند: هر يك از ما سى نفر، قدرت يكصد هـزار نـفـر را داريـم .

اگـر شـمـا بـخواهيد، از صبح تا غروب امروز، كار جنگ را به پايان مى رسـانـيـم . دسـتـور شـمـا چـيـسـت ؟ بـه آنـان گـفـتـم : خـداونـد مـتـعـال چـه اراده فـرمـوده اسـت ؟ بـا كـدام كـار راضـى اسـت ؟ پـاسـخ دادنـد: خـداونـد مـتـعـال مـى خـواهـد جـنـگ بـه طـريـق عـادى بـه پايان رسد. به آنان گفتم : من به آنچه خداوند متعال راضى است ، رضايت دارم .

ايـن نـكـته براى حضرت آية الله بهاء الدينى قدس سره نيز امتحان بزرگى است . وقتى جنگ با فرمان او در يك روز از صبح تا غروب به پايان مى رسد، نبايد طبق خواسته خويش دستور دهد. بلكه بايد مطابق رضايت خداوند متعال تصميم بگيرد:

(وَ ما تَشاؤُنَ اِلاّ اَن يَشاءَ اللّهَ)(38)

[شما اولياى حق ] چيزى جز آن چه خدا مى خواهد، نمى خواهيد.

سدير، از امام صادق (ع ) نقل كرده كه امام على (ع ) فرمود:

(اِنَّ اَمـَرْنـا صـَعـْبٌ مـُسـْتـَصـْعـَبٌ لايُقِرُّبِهِ اِلاّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ اَوْ نَبِىُّ مُرْسَلٌ، اَوْ عَبْدٌ اِمْتَحَنَ اللّهُ قـَلْبـَهُ لِلايـمانِ. فَقالَ: اِنَّ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُقَرَّبينَ وَ غَيْرَ مُقَرَّبينَ، وَ مِنَ الاَْنْبِياءِ مُرْسَلينَ وَ غَيْرَ مـُرْسـَليـنَ، وَ مـِنَ الْمـُؤ مـِنـيـنَ مـُمـْتـَحِنينَ وَ غَيْرَ مُمْتَحِنينَ، فَعُرِضَ اَمْرَكُمْ هذا عَلَى المَلائِكَةِ فَلَمْ يـُقـِرَّبـِهِ اِلاّالْمـُقـَرَّبـوُنَ وَ عُرِضَ عَلى الاَْنْبياءِ فَلَمْ يُقِرَّبِهِ اِلاّ الْمُرْسَلوُنَ، وَ عُرِضَ عَلَى الْمُؤ مِنينَ فَلَمْ يُقِرَّبِهِ اِلاّ الْمُمْتَحِنونَ.)(39)

احـاديـث و اسـرار مـا بـسـيـار سـنـگـيـن اسـت . به اين اسرار، اقرار ندارند. مگر ملك مقَّرب ، نبى مرسل و عبدى كه خداوند متعال دل او را به امتحانات آزموده باشد.)

امام (ع ) در ادامه فرمود:

(هـمـانـا مـلائكـه نـيـز دو دسته اند: بعضى مقرب و برخى غير مقرب مى باشند و اسرار ما به مـقـربـيـن داده مـى شـود. غـيـر مـقـربـيـن طـاقـت آن را نـدارنـد. انـبـيـاء نـيـز دو دسـته اند: بعضى مـرسـل و عـده اى غـير مرسل مى باشند و اسرار ما به مرسلين داده مى شود و غير مرسلين ، طاقت داشـتـن اسـرار را ندارند. اهل ايمان نيز دو دسته اند: برخى امتحان شده اند و برخى امتحان نشده اند. ممتحنين و امتحان شده ها طاقت اسرار ما را دارند.)

/ 54