روزنه ای به سوی اسرار الهی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دربـاره روزه روايـتى است كه به دو صورت خوانده مى شود و هر يك داراى معناى خاص خود مى باشد. خداوند متعال مى فرمايد:(اَلصَّومُ لى وَ اَنَا اَجْزى بِهِ)(83)الف ـ اگر به صورت اَجْزى (فعل معلوم ) خوانده شود. يعنى ، من ، به اين روزه پاداش مى دهم . زيرا پاداش آن به اندازه اى گسترده است كه من با دست خودم ـ و نه ملائكه ـ پاداش آن را عطا مى كنم .ب ـ اگـر بـه صورت اُجْزى ( فعل مجهول ) خوانده شود. يعنى ، روزه براى من است و من پاداش آن خـواهـم بـود. ايـن كـه خود خدا پاداش قرار گيرد، معنا را بسيار تغيير مى دهد. البته به هر صورت خوانده شود، پاداش عظيمى را به دنبال دارد. بهشت با همه گستردگى آن ، محدود است ؛ اما خداوند نامحدود و بى نهايت است . بنابر اين ، پاداش اين روزه نيز بى نهايت خواهد بود.يـكـى از بـزرگـان اصـفـهان ، در عالم رؤ يا، بهشت و جهنم را ديد. او را به سوى بهشت و جاى بسيار عجيب و غريبى بردند. به او گفتند: فلانى ! اينجا، جاى تو است . اين نهر و بركات آن ، هـمه از آنِ تو مى باشد.صبح شد و خواب ديشب را به ياد آورد. بى اختيار دو دستى به سر خـود كـوبـيد و با خود گفت : بدبخت ! ديدى مثل يك حيوان تو را در علفزار رها كردند و رفتند. پس امام على (ع )، امام حسين (ع )، حضرت زهرا(س ) كجا بودند؟ چرا من را نزد آنان نبردند؟ سپس از تـه دل شـروع بـه گـريـه و زارى كـرد كـه چرا من را به جايى نبردند كه امام على (ع ) را بـبـيـنـم ! در واقـع ، او بـهـشـت را بـراى خـود، حـقـيـر مـى بـيـنـد؛ از ايـن رو، بـه دنبال صاحب بهشت است .(جـار الله )، يـكـى از مـقـام هاى بهشت است كه برخى انسان ها را به آنجا مى برند. در روايت است كه خداوند مى فرمايد:(اَنْظُرُ اِلَيْهِمْ سِبْعينَ مَرَّةٍ وَ اُكَلِّمُهُمْ سِبْعينَ مَرَّةٍ)روزى هفتاد بار به آنان نگاه مى كنم و روزى هفتاد بار با آنان تكلم مى كنم .هـمچنين ، در آن مقام حور العين خود را نمايش مى دهند. اما آنان اعتنايى به حور العين ندارند. زيرا آنان در مقام خطاب خداوند قرار دارند و با خداوند تكلم مى كنند. امام صادق (ع ) فرمود:(مـا مـِنْ عـَمـَلٍ حـَسـَنٍ يـَعـْمـَلُهُ الْعـَبْدُ اِلاّ وَ لَهُ ثَوابٌ فى الْقُرآنِ اِلاّ صَلا ةَ اللَّي لِ فَاِنَّاللّ هَ لَمْ يـُبـَيِّنْ ثَو ابَه ا لِعَظيمٍ خَطَرِه ا عِنْدَهُ. فَق الَ: تَتْج ا فى جُنُوبُهُمْ عِنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خـَوْفـا وَ طـَمـَعـا وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقوُنَ. فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اَخْفِىَ لَهُم مِنْ قُرَّةِ اَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانوُا يَعْمَلوُنَ)(84)عـمل نيكى نيست كه انسان آن را انجام دهد و پاداش آن در قرآن وجود نداشته باشد. مگر نماز شب كـه بـه خـاطـر عـظمت آن ، خداوند پاداش آن را در قرآن بيان نكرده است . پس خداوند فرمود: در دل شـب از رخـتـخـواب بـه پا مى خيزند و خدا را با ترس و طمع مى خوانند و از آنچه روزيشان كرديم ، انفاق مى كنند.پس نمى داند كه ما براى او چه پاداشى در نظر گرفته ايم .عـلت ايـنـكـه در روايـت بـه مـقـدار پاداش نماز شب اشاره نشده ، بلكه به طور سربسته عنوان فرموده ، اين است كه : نماز شب در نزد خداوند متعال ، بسيار با بركت و با عظمت است .خداوند متعال درباره نوشيدن شراب هاى بهشتى در سوره دهر مى فرمايد:(إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَاءْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُوراً)(85)نـيكوكاران ، (كه در اين آيه ، به اجماع خاصه و عامه ، مقصود حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) و حسنين (ع ) و شيعيان آنان هستند) در بهشت از شرابى مى نوشند كه طبع آن (در لطافت و رنگ و بوى ) كافور است .در اين آيه ، (ابرار) خود به سراغ جام شراب مى روند و آن جام هاى بهشتى را مى نوشند.(وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَاءْساً كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً)(86)و آنجا شرابى كه طبع آن چون زنجيل ، گرم و عطر آگين است ، به آنان بنوشانند.در ايـن آيـه نـيـز شراب را به انسان مى نوشانند. فرشته اى به او مى گويد: بنشين و بلند نشو! ما براى تو شراب مى آوريم !