روزنه ای به سوی اسرار الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روزنه ای به سوی اسرار الهی - نسخه متنی

رحیم توکل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بـيـمار باشد، با هر مشكلى شده ، خود را به دكتر مى رساند. اما كـسـى كـه خـود را سـالم مى داند، با پزشك كارى ندارد! اگر ما خودمان را بيچاره ببينيم ، با طبيب عالَم سر و كار پيدا خواهيم كرد.

بـراى آن كـه بـاورمـان شـود كـه چـقـدر بـيـچـاره هـسـتـيـم ، نـبـايـد بـه اهـل دنـيـا نـگـاه كنيم ؛ بلكه بايد به اهل راه نگريست تا بفهميم كه چقدر عقب مانده ايم ! حضرت مـهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در نامه اى به شيخ مفيد(ره ) درباره علت عدم توفيق ما، در زيارت آن حضرت فرمود:

(وَلَوْ اَنَّ اَشـْيـاعـَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيهِمْ لَمـا تـَاءَخَّرَ عـَنـْهُمُ الُْيمْنِ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجِّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صـِدْقـِهـا مـِنـْهـُمْ بـِنـا فـَما يَحْسَبُنا عَنْهُمْ اِلاّ ما يَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَكْرَهُهُ وَ لانُؤَثِّرَهُ مِنْهُمْ وَ اللّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الْوَكيل .)(9)

(اگـر شـيـعـيـان مـا كـه خـداونـد عـزوجـل آنـان را بـر طـاعـتـشـان مـوفـق كـنـد، بـا هـم يـك دل مى شدند درباره وفاى به عهدى كه به عهده ايشان است ، همانا مباركى ديدار ما از آنان به تـاءخـيـر نـمـى افـتـاد و ديـدارمـان بـه زودى و بـا تـعـجـيـل بـود. حـال اگـر چـيـزى آنـان را بـه حبس و حجاب از ديدار ما مى كشاند، به خاطر كارهايى است كه ما دوست نداريم . بنابر اين ، نمى توانند ما را ببينند.)

البته انسانى كه با چشمانش به نامحرم نگاه مى كند و با پاهايش به سوى گناه گام برمى دارد و بـا زبـان خـود اهـل غـيـبـت و تـهـمـت مـى شـود، ليـاقـت ديـدن جمال يار را ندارد.

مـقـدس اردبـيـلى و تشرف به محضر امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف : مرحوم ملا احمد اردبـيـلى فـرد بـسـيـار بـاتـقـوايى بود. از اين رو، او را (مقدس اردبيلى ) نام نهادند. وقتى بـراى زيارت امام حسين (ع )، از نجف به كربلا شرفياب مى شد، براى رفع حاجت ، در محدوده چـهـار فـرسنگى حرم ، به دستشويى نمى رفت ، بلكه آن را در ظرفى نهاده ودر بيرون از آن مـحـدوده مـى نهاد. يك بار كه قصد بيرون رفتن از حرم را داشت ، با اسب سوارى روبه رو شد. آن آقا به مقدس اردبيلى گفت :

كجا مى روى ؟ به بيرون از حرم مى روم .

بيا سوار اسب شو تا با هم برويم .

مرحوم مقدس اردبيلى (ره ) با اين كه آقا را نمى شناخت ، سوار اسب شد.

اهل كجايى ؟ نجف !

براى چه به كربلا آمده اى ؟ براى زيارت امام حسين (ع ).

چه كاره هستى ؟ طلبه هستم و درس مى خوانم .

فلان عالِم در نجف چه مى كند؟ بسيار عالى است . علم و تقواى قابل تحسينى دارد.

ملااحمد اردبيلى چه كار مى كند؟ مُرده شوى ملااحمد را ببرد! زيرا از علم و تقوا بهره اى ندارد. اسب سوار خنديد و فرمود:

چـطـور مـلا احـمـد داراى علم وتقوا نيست . ولى الان پشت سر امام زمانش سوار بر اسب شده است ؟ سپس فرمود :

مـلا احـمـد! جـدّم حـسـين (ع ) و من از تو تشكر مى كنيم ! جدّم حسين (ع ) راضى نيست كه خود را به زحمت اندازى ! از امروز به بعد، مثل ساير مردم رفع حاجت كن .

پـس با توجه به نامه امام (ع ) به شيخ مفيد(ره ) و جريان مرحوم مقدس اردبيلى به اين نتيجه مـى رسـيـم كـه راه بـراى ديـدار جـمـال مـنـور امـام زمـان عـجـل الله تـعـالى فـرجـه الشـريـف بـاز اسـت و

/ 54