بيست سند از اسناد مهم اهل سنت
گفتنى است كه علماء و دانشمندانى كه فرود آيه ى شريفه ى «تطهير» را در مورد امير مومنان و فاطمه عليهاالسلام و حسن و حسين عليه السلام نقل نموده و بدان واقعيت تصريح دارند، براستى شمارش همه ى آنها مشكل است، چرا كه شمارش آنان از صدها نفر مى گذرد و اگر بخواهيم ديدگاه مفسران و محدثان را نيز در اين مورد بياوريم بحث به درازا مى كشد و كتاب از اسلوب خويش خارج مى شود. به همين جهت ما در اين مورد تنها به بيست منبع از منابع مهم و شناخته شده ى دانشمندان اهل سنت كه براى هر انسان باانديشه و باانصافى حقيقت را آشكار مى سازد، بسنده مى نماييم.1- «خطيب بغدادى» در كتاب خويش به نقل از «ابوسعيد خدرى» در مورد آيه ى شريفه «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت... » آورده است كه:«آنگاه كه پيامبر، على و فاطمه و حسن و حسين را در يك جا گرد آورد، «كساء» و عباى مخصوص خويش را بر روى آنان افكند و فرمود: اينان خاندان من هستند. بار خدايا! پليدى را از آنان دور ساز و آنان را آنگونه كه بايسته است پاك و پاكيزه ساز.بانو «ام سلمه» كه كنار درب ايستاده بود، گفت: آيا من هم مى توانم از آنان باشم؟ پيامبر فرمود: تو بر راه خوب و هدايت هستى، اما از خاندانم نيستى.انك لعلى خير. [تا ريخ بغداد، ج 10. ] 2- «زمخشرى» در تفسير خويش به نقل از «عايشه» آورده است كه:پيامبر خدا با عبايى كه از موى سياه بافته شده و رنگارنگ و داراى نقش خاصى بود، بيرون آمد. درست در اين هنگام نور ديده اش، حسن از راه رسيد و پيامبر او را داخل عبا در آغوش گرفت. پس از او فرزند دلبندش حيسن وارد شد، او را نيز در آغوش گرفت.آنگاه دخت فرزانه اش «فاطمه» آمد و پيامبر او را نيز به نزد خويش و زير كساء دعوت كرد. و سرانجام «على» آمد و او را نيز نزد خويش فراخواند و آنگاه به تلاوت اين آيه ى شريفه پرداخت كه:«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطرهكم تطهيرا». [ تفسير كشاف، ج 1، ص 193. ] 3- «فخر رازى» در تفسر خود آورده است كه:هنگامى كه پيامبر با عباى پشمى و سياهرنگ خود بيرون آمد، فرزندش «حسن» دررسيد و پيامبر او را به زير «عبا» فراخواند. از پى او نور ديده اش «حسين» آمد و آن حضرت او را هم در آغوش گرفت. آنگاه «فاطمه» از راه رسيد و از پى او «على» وارد شد و آن دو را نيز به زير آن عبا دعوت كرد و پس از گرد آمدن آن پنج وجود پاك به تلاوت اين آيه پرداخت.«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا». [ تفسير كبير، ج 2، ص 700. ] 4- و نيز «ابن اثير» در كتاب خويش از «عمر بن ابى سلمه»- ناپسرى پيامبر- آورده است كه:هنگامى كه آيه ى شريفه «انما يريد الله...» در خانه ى «ام سلمه» بر پيامبر فرود آمد، آن حضرت دخت گرانقدرش «فاطمه» و دو نور ديده اش «حسن» و «حسين» را فراخواند و در حالى كه «على» پشت سرش بود، همه را با «كساء» پوشانيد. آنگاه فرمود:(هان! بدانيد كه) ابنان خاندان من هستند و خدا پليدى را از آنان دور ساخته و آنگونه كه شايسته و بايسته است، پاكشان گردانيده است. [ اسدالغابه، ج 2، ص 12. ] بانو «ام سلمه» مى افزايد از پيامبر پرسيدم: آيا اجازه مى دهيد من هم در كنار آنان باشم؟ پيامبر فرمود: تو در جاى خويش باش، تو عنصر شايسته اى هستى اما جزء اينان نيستى. انت على مكانك، انت فى خير.5- سبط «ابن جوزى» در كتاب خويش به نقل از «وائله» آورده است كه:من براى انجام كارى به سوى «على» رفتم و از فاطمه عليهاالسلام سراغ او را گرفتم، فرمود: نزد پيامبر خداست.در انتظارش بودم كه پيامبر خدا آمد و «على» و «حسن» و «حسين» به همراه او آمدند. پيامبر دست آن سه تن را گرفت و وارد اتاق شد. آنگاه «حسن» را بر زانوى راست و «حسين»را بر زانوى چپ خويش نشاند و «على» و «فاطمه» را پيشاروى خويش قرار داد و همه را زير عباى خود گرفت و به تلاوت آيه ى شريفه ى پرداخت كه:«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس...» [ تذكرة الائمه، ص 233 ] سپس دست ها را به آسمان گشود و فرمود: «بار خدايا! اينان خاندان من هستند.» 6- «واحدى» در كتاب خويش از «ام سلمه» همسر پيامبر آورده است كه:پيامبر در خانه ى من بود كه «فاطمه» وارد شد و ظرفى پر از «حريره» آورد.پيامبر به او فرمود: «فاطمه» جان! شوى گرانقدر و دو فرزندت را دعوت كن تا نزد من بيايند و خود نيز بيا. هنگامى كه «على» و «فاطمه» و «حسن» و «حسين» وارد شدند، نشستند و همگى از آن «حريره» خوردند. پيامبر بر روى سكويى نشسته و زيرش يك كساى خبيرى افتاده بود.«ام سلمه» مى گويد: من در اتاق نماز مى خواندم كه اين آيه بر پيامبر فرود آمد:«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس...» در اين هنگام پيامبر كساء را بر روى آنان افكند و دستها را بسوى آسمان گشود و فرمود: بار خدايا!اينان خاندان من هستند، پليدى را از آنان دور، و آنان را پاكيزه گران.بانو «ام سلمه» مى افزايد: من خودم را به آنان نزديك ساختم و گفتم: اى پيامبر خدا! اجازه مى دهيد من هم با شما باشم؟ فرمود: تو بر خير و خوبى هستى اما جزء اين خاندان نخواهى بود.«ترمذى» در صحيح خويش در اين مورد مى نويسد:پيامبر از هنگامه ى فرود اين آيه ى شريفه تا شش ماه، هرگاه براى نماز حركت مى كرد در برابر خانه ى «فاطمه» توقف مى كرد و مى فرمود: نماز، نماز، هان اى خاندان من! و آنگاه به تلاوت اين آيه ى شريفه مى پرداخت كه: «انما يريد الله ليذهب...» [ اسباب النزول، ذيل آيه ى شريفه. ] 7- «ابن صباغ مالكى» در كتاب خويش روايتى با همين مفهوم و محتوا از «واحدى»آورده است و در ذيل آن خاطرنشان نموده است كه برخى اين شعر را در همين مورد سروده اند:ان النبى محمدا و وصيه ان النبى محمدا و وصيه و ابنيه و ابنته البتول الطاهره و ابنيه و ابنته البتول الطاهره
اهل العباء فاننى بولائهم اهل العباء فاننى بولائهم ارجو السلامة و النجا فى الاخرة ارجو السلامة و النجا فى الاخرة