شفاعت در اين جهان - فاطمه الزهراء(س) از ولادت تا شهادت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه الزهراء(س) از ولادت تا شهادت - نسخه متنی

سید محمدکاظم قزوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شفاعت در اين جهان

آياتى كه ترسيم گرديد نشانگر درستى شفاعت در سراى آخرت به اذن خدا و اجازه ى اوست و همانگونه كه شما خواننده ى عزيز نگريستى به شفاعت نمودن دوستان خاص خدا تصريح مى كند، اما آيا آنان در اين جهان نيز مى توانند شفاعت كنند يا نه ساكت است براى روشن شدن اين بخش از بحث بايد به آيات ديگرى نظر افكينم كه اين موضوع را به روشنى بيان مى كند و ثابت مى نمايد كه آنان در اين سرا نيز از جانب خدا به اين مقام مفتخر شده اند كه به آنان حق شفاعت، دعا براى ديگران، طلب آمرزش و بخشايش از خدا ارزانى شده است كه برخى از اين آيات به عنوان حسن ختام بحث، ترسيم مى گردد.

1- براى نمونه قرآن شريف در اين مورد مى فرمايد:

«و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاوك فاستغفرو الله و استغفرو لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما.» [ سوره 4، آيه 64. ] و اگر هنگامى كه مرتكب گناه شدند، نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته بودند و پيامبر برايشان آمرزش خواسته بود، به يقين خدا را توبه پذير و پرمهر مى يافتند. اين آيه شريفه به روشنى بيانگر اين واقعيت است كه گناهكاران از آنگاه كه با ندامت و توبه و پشيمانى به پيشگاه پيامبر خدا بروند و براى آمرزش خواهى از بارگاه خدا به ا و توسل جويند و پيامبر براى آمرزش آنان اقدام كند و از خدا بخواهد، آنگاه است كه خدا را توبه پذير و پرمهر خواهند يافت و مورد بخشايش خدا قرار خواهند گرفت.

اينك سخن اين است كه اگر براستى شفاعت خواهى از پيامبر شرك گرايى و شريك تراشيدن براى خدا است، در اين صورت هرگز نمى بايد چنين كسانى خدا را توبه پذير و پرمهر بيابند چرا كه خداى فرزانه طبق وعده اش در قرآن هر آن كس را كه به او شرك ورزد هرگز مورد بخشايش قرار نخواهد داد. و نيز در ترسيم سرگذشت فرزندان «يعقوب» مى فرمايد:

«يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئين.» [ سوره 12، آيه 97. ] گفتند: هان اى پدر! براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما خطاكارانيم. و آنگاه پاسخ پيامبرى چون «يعقوب» در اين مورد تفكرانگيز است كه فرمود:

«سوف استغفر لكم ربى» [ سوره 12، آيه 98. ] «به زودى براى شما از بارگاه پروردگارم آمرزش خواهم خواست.» اين آيات نشانگر درخواست صريح فرزندان يعقوب از آن حضرت است كه براى آنان طلب آمرزش كند. چرا كه آنان خطاكارند و او نيز پاسخ مى دهد كه به زودى چنين خواهد كرد.

3- و مى فرمايد:

«... و استغفر لذنبك و للمومنين و المومنات.» [ سوره 47، آيه 19. ] براى گناه خود و براى گناه مردان و زنان باايمان آمرزش بخواه...

4- و مى فرمايد: «و صل عليهم ان صلاتك سكن لهم.» [ سوره 9، آيه 103. ] براى آنان دعا كن، چرا كه دعاى تو مايه ى آرامش آنهاست.

5- و مى فرمايد: «من يشفع شفاعه حسنة يكن له نصيب منها.» [ سوره 4، آيه 85. ] هر كس در كار شايسته اى شفاعت كند، از آن براى او بهره اى خواهد بود... و اقعيت اين است كه اين بحث، هم توضيح بيشترى را مى طلبد و هم فرصت و مجال گسترده ترى را، اما در كتاب حاضر بيش از اين نمى توان به اين بحث پرداخت. اميد كه خداى فرصت و توفيق ديگرى ارزانى دارد.

توسل به فاطمه براى تقرب به خدا

خدا در قرآن شريف مى فرمايد:

«اولئك الذين يدعون يبتغون الى ربهم الوسيلة.» [ سوره 17، آيه 57. ] آنان كسانى هستند كه خودشان (براى تقرب) به پروردگارشان وسيله مى جويند...

1- «حاكم حسكانى حنفى» در مورد آيه ى شريفه از «عكرمه» آورده است كه گفت: «هم النبى و على فاطمة و الحسن و الحسين.» [ شواهدالتنزيل، ج 1، ص 342 ] منظور از اين خداجويان يكتاپرست عبارتند از: پيامبر گرامى، امير مومنان، فاطمه، دخت گرانمايه ى پيامبر و دو ريحانه ى بوستان او حسن و حسين.

2- و نيز از پيامبر گرامى آورده است كه فرمود:

خداى جهان آفرين هنگامى كه جهان را آفريد، انوار مقدس «محمد» و «على» و «فاطمه» و «حسن و «حسين» را به او نماياند، آنگاه به او وحى فرمود كه:

«اينان پنج شخصيت شايسته و وارسته اى هستند كه من پنج نام از نام هاى خويش را براى آنان برگرفتم... از اين رو:

من «محمود» هستم و اين بنده ى برگزيده ام «محمد» ، من «عالى» هستم و اين بنده ى گرانمايه ام «على» ، من «فاطر» هستم و اين دخت شايسته ى پيامبرم «فاطمه» ، من «احسان» هستم و اين بنده ى شايسته ام «حسن» ، من «محسن» هستم و اين بنده ى گرانقدرم «حسين» است...

هان اى آدم! از اين رو اگر خواسته اى از من داشتى به اين پنج وجود گرانمايه توسل جو.

آنگاه پيامبر افزود:

«نحن سفينة النجاة، من حاد عنا هلك، فمن كانت له الى الله حاجة فليسال بنا اهل البيت...» [ فرائدالسمطين، ج 1، ص 36. ] ما خاندان رسالت كشتى نجات هستيم، هر كس به ما نزديك شود از نگونسارى دنيا و آخرت نجات خواهد يافت و هر كس از ما دورى جويد و سر ناسازگارى داشته باشد، نابود مى گردد. از اين رو هر كس خواسته اى از بارگاه خدا دارد بايد به ما خاندان وحى و رسالت توسل جويد و بوسيله ى ما بخواهد...

3- و نيز آورده اند كه فاطمه عليهاالسلام فرمود: و خدايى را خالصانه ستايش كنيد كه بخاطر شكوه و عظمت اش تمامى كسانى كه در آسمان و زمين هستند، براى تقرب به بارگاه او وسيله مى جويند، و ما خاندان وحى و رسالت در ميان آفريدگان او، وسيله ى تقرب به بارگاه او، بندگان خاص و محرم اسرار و مظهر قداست او، و دليل روشن و آشكارش در نهان بودن او از بندگان، و ميراثبر پيام آورانش هستيم.

4- از حضرت عسكرى آورده اند كه فرمود:

«نحن حجةالله على الخلق، و فاطمة حجة علينا.» [ اطيب البيان. ] ما حجت خدا بر مردم هستيم و فاطمه دخت گرانمايه ى پيامبر حجت او بر ما.

5- و نيز از پنجمين امام نور آورده اند كه دچار بيمارى و تب شديد گرديد و براى شفاى خويش به فاطمه عليهاالسلام توسل جست تا آن حضرت شفاى فرزند گرانمايه اش را از بارگاه خدا بخواهد.

آن حضرت بر بستر بيمارى به گونه اى با صداى رسا مام گرانمايه اش فاطمه را صدا مى زد كه صداى مباركش در خانه شنيده مى شد و مى فرمود: «يا فاطمه بنت محمد!» [ بحارالانوار، ج 46. ]

6- و نيز از امور تجربه شده براى برآمدن خواسته ها از بارگاه خدا، اين دعاست كه بايد 530 مرتبه با اخلاص خوانده شود تا با توسل به فاطمه عليهاالسلام، خداوند خواسته ها را برآورد.

«اللهم صل على فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها عدد ما احاط به علمك.»

زيارت فاطمه

1- از جابر بن عبدالله انصارى آورده اند كه: پيامبر خدا مى فرمود:

«... و من زار فاطمه فكانما زارنى. » [ بشارةالمطفى. ] و هر كس فاطمه را زيارت كند، چنان است كه گويى مرا زيارت كرده است.

2- يزيد بن عبدالملك [ منظور «نوفلى» است نه يزيد بن عبدالملك مروانى. چرا كه او و پدرش به خاطر دشمنى با حق و عدالت به دستور پيامبر از مدينه تبعيد شده بودند و تا زمان عثمان در آنجا نبودند. ] از پدر بزرگش آورده است كه: به محضر مبارك دخت بى همتاى پيامبر وارد شدم و او پيش از من سلام گفت و از دليل رفتنم پرسيد، پاسخ دادم: براى ثواب و پاداش و بركت به خانه ى خاندان وحى و رسالت رفته ام.

فرمود: پدرم پيامبر مرا آگاهى بخشيد كه: «من سلم عليه و على ثلاثة ايام، اوجب الله له الجنة. » [ التهذيب. ] هر كس بر آن وجود گرانمايه و بر من سه روز درود گويد، خداوند بهشت را بر او واجب مى سازد.

پرسيدم: در زمان حيات ظاهرى شما و پيامبر؟ فرمود: هم در زمان ظاهرى ما در اين جهان، و هم پس از رحلت به سراى آخرت.

3- از امير مومنان آورده اند كه فاطمه فرمود:

«قال لى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم يا فاطمة من صلى عليك غفرالله له، و الحقه بى حيث كنت من الجنة.» [ كشف الغمه. ] پيامبر گرامى به من فرمود: فاطمه جان! هر كس بر اساس آگاهى و اخلاص و براى خشنودى خدا بر تو درود فرستد، خداوند او را مورد بخشايش خويش قرار داده و در بهشت پرطراوت و زيبا، در همسايگى من او را جاى خواهد داد.

4- و مرحوم سيد بن طاووس ضمن آوردن اين زيارتنامه براى بانوى بانوان روايت كرده است كه:

«... من زارها بهذه الزياره و استغفر الله غفر الله له و ادخله الجنة.» هر كس فاطمه عليهاالسلام را با اين جملات عارفانه و حق شناسانه زيارت كند و به بارگاه خدا توبه آورد و طلب آمرزش كند، خداى پرمهر او را مورد آمرزش قرار داده و وارد بهشت مى سازد.

زيارتنامه ى مورد نظر اين است:

«السلام عليك يا سيدة نساءالعالمين ، السلام عليك يا والدة الحجج على الناس اجمعين ، السلام عليك ايتها المظلومة الممنوعة حقها.» ثم قال: «اللهم صل على امتك و ابنة نبيك و زوجة وصى نبيك، صلاة تزلفها فوق زلفى عبادك المكرمين من اهل السماوات والارضين.» [ الاقبال سيد بن طاووس. ] و براى آن حضرت چند زيارتنامه ى ديگر از حضرت جواد و ديگر امامان نور آمده است كه در كتابهاى دعا و زيارات ترسيم شده است.

خيل سرايندگان در رثاى فاطمه

و اقعيت اين است كه شكوه و عظمت فاطمه عليهاالسلام و فضيلتها و امتيازات آن حضرت از يك سو، و از دگر سو امواج مصيبت و فشار و سركوب و بيدادى كه پس از رحلت پيامبر بخاطر دفاع از دين و دفتر و حقوق امت بر آن حضرت وارد آمد، به تنهايى كافى بود كه امواج عواطف و احساسات وصف ناپذير انسانى و مذهبى را بسود اهداف بلند و آرمانهاى والاى او برانگيزد و دلها و جانها را كانون مهر و محبت آن فرزانه ى عصرها و نسلها سازد.

از اين رو هيچ جاى شگفتى ندارد كه خيل سرايندگان و شاعران از روزگاران پيش تاكنون انبوهى از مديحه ها و سروده ها و اشعار جالب و پرمحتواى خويش را، به زبانهاى گوناگون به ترسيم شخصيت والا و ويژگيهاى ارزشمند اخلاقى و انسانى و معنوى او اختصاص دهند و بدينوسيله شناخت و محبت و ارادت خويش را به آن بزرگ بانوى جهان هستى و دخت محبوب پيامبر به نمايش گذارند.

آرى خيل شاعران و مديحه سرايان هنگامى كه وجدانهايشان تكان خورده و ذوق ها و استعدادهايشان شكوفا مى گردد و عواطف و احساساتشان مى جوشد و روان مى گردد و درست در بهترين شرايط و فرصت روحى و ذهنى خويش قرار مى گيرند، آنگاه است كه بهترين سروده هاى خويش را در ستايش شخصيت والاى فاطمه مى سرايند و دردناك ترين و حزن انگيزترين مرثيه ها را در سوگ آن حضرت تنظيم مى نمايند.

آخر كدامين شاعر هدفدار و آگاه است كه دردها و رنجهاى جانسوز و تكاندهنده ى فاطمه عليهاالسلام را در راه حق و عدالت دريابد و در همان حال امواج عواطف و احساستش به جنبش و جوشش برنخيزد؟ و كدامين انسان آگاه است كه موهبت ها و امتيازات و ويژگيهاى موجود در كران تا كران زندگى و رفتار و گفتار بانوى بانوان را درك كند و آنگاه يافته هاى خويش را با زبان لطيف و رقيق شعر در چشم انداز ديگران نگذارد؟ چرا تنها از كسى چنين خمودى و عقب ماندگى و تعصب ساخته است كه شعورش به يخ زدگى و جمود گراييده و يا دستگاه دريات فكرى اش از كار افتاده و احساسات و عواطف انسانى اش راكد شده باشد. در غير اين صورت از هيچ شاعر فرزانه و دانشمند و هدفدارى سكوت در برابر آن همه شكوه و عظمت، آن امتيازات و والايى ها و تحمل آن همه درد و رنج براى آزادى و آزادگى و عدالت... نشايد. چرا كه ارزشها و زيبايى هاى معنوى زندگى نورافشان دخت فرزانه ى پيامبر، گستره ى قلب هر انسان آزاده و دارنده ى هر جان پاك و حقجويى را شيفته و شيداى خويش مى سازد و درست از اين خاستگاه است كه شاعران و سرايندگان آگاه و هدفدار در برابر شكوه و عظمت فاطمه عليهاالسلام موضعگيرى تحسين برانگيز و درخور ستايشى دارند. بويژه شاعران و سرايندگانى كه در اين يكى چند قرن اخير در قالب شعر و به زبان سروده در برابر مقام والاى معنوى و انسانى آن حضرت سر تعظيم فرود آورده و شعر و مديحه سروده اند.

اينان- كه خداى پاداش شكوهمندى ارزانى شان دارد،- براستى شكوفاترين و پرمحتواترين آيات و نشانه هاى دوستى و ارادت را با زيباترين و لطيف ترين تعابير به ثبت رسانده و آنها در قالب دلنشين و حزن انگيز سروده و مديحه و مرثيه ريخته اند. راستى كه آنان را همين پاداش شكوهبار بسنده است كه پاداششان همان بهشت پرطراوت و زيبايى باشد كه خدا به پرواپيشگان وعده فرموده است و شما خواننده ى پژوهشگر در صورتى كه بخواهى و بدانها مراجعه كنى، مى توانى ادبيات بلندمرتبه، زيباترين و مترقى ترين تعبيرها و برترين سطح انديشه را در هر بيت از اين سروده ها و قصيده ها بيابى، تو گويى كه هر بيت از اين قصيده ها خود قصيده ى دلنشين و جانبخش و پرمحتوايى است. و اينك بجاست كه به پاره اى از دسته گلهاى مهر و عشق خاندان وحى و رسالت بويژه دخت فرزانه ى پيامبر فاطمه عليهاالسلام كه شاعران و سرايندگان، آنها را در دفتر جاودانه ى تاريخ به ثبت رسانده و براى عصرها و نسلها به يادگار نهاده اند نظر بيفكنيم.

براى نمونه:

الف- مرحوم «شيخ كاظم ازرى» كه خداى او را غرق در مهر و لطف خويش سازد در قصيده ى زيبا و تحسين برانگيزش در اين مورد اينگونه مى سرايد:



  • نقضوا عهد احمد فى اخيه نقضوا عهد احمد فى اخيه


  • و اذا اقوا البتول ما اشجاها و اذا اقوا البتول ما اشجاها




  • يوم جائت الى عدى و تيم يوم جائت الى عدى و تيم


  • و من الوجد ما اطال بكاها و من الوجد ما اطال بكاها




  • فدنت و اشتكت الى الله شكوى فدنت و اشتكت الى الله شكوى


  • و الرواسى تهتز من شكواها... و الرواسى تهتز من شكواها...


1- آنان پيمان پيامبر را در مورد برادر گرانمايه اش گسستند و به دخت فرزانه اش «بتول» درد و رنجى كه دل هر انسان آزاده اى را به درد مى آورد، چشاندند.

2- آن روزى كه آن حضرت بسوى ابوبكر و عمر آمد، بر او ستم و بيدادى رفته بود كه گريه اش را طولانى مى ساخت.

3- به انان نزديك شد، اما بخاطر حق ستيزى آنان به خدا شكايتى جانسوز كرد، شكايتى كه از آن، كوه هاى سر به آسمان ساييده به لرزه آمدند.

4- من نمى دانم آنگاه كه آن گروه تجاوزكار آن حضرت را در حالى كه در خانه اش بود و چادر بر سر نداشت، تهديد كردند و ترساندند، براستى در انديشه ى دشمنى با پدر گرانمايه اش بودند يا شوى ارجمندش؟

5- آن بانوى انديشمند و دلسوز، آن گروه بيدادگر را به كامل ترين و شايسته ترين شيوه ى ممكن اندرز داد، تو گويى اين پيامبر گرامى است كه دگرباره لب به سخن گشوده و مردم را پند و اندرز مى دهد.

6- اينها كتابهاى آسمانى است، از اينها بپرسيد يا آنها را بنگريد و مطالعه كنيد تا دريابيد كه همه ى آنها در مورد قانون ارث سخن مى گويند.

7- و بيانگر اين واقعيت هستند كه توصيه و سفارش خدا در مورد قانون «ارث» يك اصل جهانشمول و همگانى است و نشانگر اين حقيقت كه ارث از آن نزديكان است.

8- آنگاه كه او سخنان جانبخش خويش را بسان بارانى بر كوير دلها باراند، قلبها به آرامش گراييد و چيزى نمانده بود كه كينه ها و دشمنى ها از گستره ى دلها زدوده شود.

9- آن فرزانه ى عصرها و نسلها خروشيد كه: هان اى مردم! در مورد ما و حقوق و امنيت ما و اقتداى بر ما بهوش باشيد، چرا كه ميوه هاى جانبخش بوستان خداى بزرگيم.

10- براى ما از گنجينه ها و خزائن غيب بهره هاى شكوهبارى است و آنان كه راه يافته اند از آن بهره هاى معنوى ما بهره گرفته اند.

11- هان اى مردم! كدامين دخت پيامبرى است كه پدرش او را از ميراثش محروم ساخته است كه دخت پيامبر ما دومين نفر باشد؟

12- راستى چگونه اين پيرمرد مرا از حق خويش بازمى دارد و ارثم را به تاراج مى برد، آن هم بوسيله ى روايات دروغينى كه خود بهم بافته است!

13- راستى چگونه سالار ما پيامبر، اين نكته را به ما سفارش نفرموده، اما همين نكته را بى آنكه ما را در جريان بگذارد، به «ابوبكر» سفارش فرموده است؟

/ 79