ارمغان معنوى - فاطمه الزهراء(س) از ولادت تا شهادت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه الزهراء(س) از ولادت تا شهادت - نسخه متنی

سید محمدکاظم قزوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5- از ششمين امام نور آورده اند كه فرمود:

هر كس چهار ركعت نماز گذارد و در هر ركعت پنجاه مرتبه «قل هو الله احد» را بخواند، گويى نماز فاطمه را خوانده، و اين نماز، نماز بازگشت كنندگان بسوى خداست. [ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 564. ]

6- و نيز فرمود:

مادرم فاطمه دو ركعت نماز مخصوص داشت كه جبرئيل به او آموخته بود و آنگاه كه سلام آن را مى گفت، با تسبيحات مخصوص خويش خداى را ستايش مى كرد، سپس مى فرمود: «سبحان ذى العز الشامخ المنيف ، سبحان ذى الجلال الباذخ العظيم ، سبحان ذى الملك الفاخر القديم ، سبحان من لبس البهجة و الجمال ، سبحان من تردى بالنور و الوقار ، سبحان من يرى اثر النمل على الصفا ، سبحان من يرى وقع الطير فى الهواء ، سبحان من هو هكذا؟ لا هكذا غيره.» [ بحارالانوار، ج 98. ] «منزه و پاك است خداى شكست ناپذير و بلندمرتبه ، منزه و پاك است خداى صاحب شكوه و والايى و عظمت ، منزه است خداى دارنده ى فرمانروايى ارزشمند و ديرين ، منزه است آن خدايى كه به لباس جمال و زيبايى معنوى آراسته است ، منزه است آن خدايى كه پوشش نور و وقار در بردارد ، منزه است آن خدايى كه اثر پاى مورچه را در صخره هاى سخت و سياه مى بيند ، منزه است آن خدايى كه اثر فرود و پرواز پرنده را در هوا مى نگرد ، منزه است آن خدايى كه تنها او صاحب اين كمال و جمال و ويژگى هاست و نه جز او.»

7- و نيز آورده اند كه پيامبر به امير مومنان و دخت ارجمندش فاطمه فرمود:

مى خواهيد پرتويى از خير و بركتى را كه خدا به من آموخته و مرا از آن آگاه ساخته است شما را بدان مفتخر سازم. پس آن را بخاطر سپاريد.

گفتند: به ديده ى منت اى پيامبر خدا! آن چيست؟ فرمود: هر كدام از شما دو ركعت نماز مى خواند و در هر ركعت سوره ى «فاتحه» و «آيةالكرسى» را سه بار تلاوت مى كند، آنگاه سوره ى «قل هو الله» و آخر سوره ى «حشر» را نيز از آيه ى «لو انزلنا هذا القرآن على جبل... » تا آخر سه بار مى خواند. سپس هنگامى كه نشست، تشهد مى گويد و خداى را آنگونه كه مى بايد، ستايش مى كند و بر پيامبرش درود مى فرستد و براى مردان و زنان با ايمان دعا مى كند و از پى آن اين دعا را مى خواند:

اللهم انى اسالك بحق كل اسم هو لك، يحق عليك فيه اجابة الدعاء اذا دعيت به، و اسالك بحق كل ذى حق عليك، و اسالك بحقك على جميع ما هو دونك ان تفعل بى كذا و كذا... [ بحارالانوار، ج 89، ص 365. ] و آنگاه خواسته هاى خويش را از خدا مى خواهد. [ بحارالانوار، ج 89، ص 365. ]

8- از ششمين امام نور آورده اند كه فرمود: براى رفع هر خطر و درست انجام شدن هر كار سرنوشت سازى، دو ركعت نماز خالصانه به همان ترتيب كه دخت گرانمايه ى پيامبر مى خواند، بجا مى آوريد. در ركعت نخست سوره ى «حمد» و آنگاه «قل هو الله» را پنجاه مرتبه مى خوانيد و ركعت دوم را بسان ركعت اول بجا مى آوريد. سپس دستها را نيايشگرانه بسوى آسمان بالا مى بريد و اين دعا را با همه ى وجود مى خوانيد:

اللهم اتوجه اليك بهم، و اتوسل اليك بحقهم العظيم الذى لا يعلم كنهه سواك، و به حق من حقه عندك عظيم، و باسمائك الحسنى و كلماتك التامات التى امرتنى ان ادعوك بها، و اسالك باسمك العظيم الذى امرت ابراهيم عليه السلام ان يدعو به الطير فاجابته، و باسمك العظيم الذى قلت للنار: «كونى بردا و سلاما على ابراهيم» فكانت، و باحب اسمائك اليك و اشرفها عندك، و اعظمها لديك، و اسرعها اجابة، و انجحها طلبة، و بما انت اهله و مستحقه و مستوجبه، و اتوسل اليك، و ارغب اليك، و اتصدق منك، و استغفرك، و استمنحك، و اتضرع اليك، و اخضع بين يديك، و اخشع لك، و اقر لك بسوء صنيعتى، و اتملق و الح عليك و اسالك بكتبك التى انزلتها على انبيائك و رسلك صلواتك عليهم اجمعين من التوراة و الانجيل و القرآن العظيم من اولها الى آخرها، فان فيها اسمك الاعظم، و بما فيها من اسمائك العظمى، اتقرب اليك، و اسالك ان تصلى على محمد و اله، و ان تفرج عن محمد و آله، و تجعل فرجى مقرونا بفرجهم، و تبدا بهم فيه، و تفتح ابواب السماء لدعايى فى هذا اليوم و تاذن فى هذا اليوم و هذه اليلة بفرجى و اعطاء سولى و املى فى الدنيا و الاخرة، فقد مسنى الفقر و نالنى الضر و شملتنى الخصاصة، و الجاتنى الحاجة، و توسمت بالذلة، و غلبتنى المسكنة و حقت على الكلمة، و احاطت بى الخطيئة، و هذا الوقت الذى وعدت اولياءك فيه الاجابة.

فصل على محمد و آله، و امسح ما بى بيمينك الشافية، و انظر الى بعينك الراحمة و ادخلنى فى رحمتك الواسعة، و اقبل الى بوجهك الذى اذا اقبلت به على اسير فككته، و على ضال هديته، و على حائر اذيته، و على فقير اغنيته، و على ضعيف قويته، و على خائف آمنته؛ و لا تخلنى لقا لعدوك و عدوى، يا ذاالجلال و الاكرام.

يا من لا يعلم كيف هو، و حيث هو، و قدرته الا هو، يا من سد الهواء باسماء، و كبس الارض على الماء، و اختار لنفسه احسن الاسماء، يا من سمى نفسه بالاسم الذى به يقضى حاجة كل طالب يدعوه به، اسالك بذلك الاسم، فلا شفيع اقوى لى منه، و بحق محمد و آل محمد ان تصلى على محمد و آل محمد، و ان تقضى لى حوائجى، و تسمع محمدا و عليا و فاطمة و الحسن و الحسين و عليا و محمدا و جعفرا و موسى و عليا و محمدا و عليا و الحسن و الحجة صلوات الله عليه و بركاته و رحمته صوتى، فيشفعوا لى اليك، و تشفعهم فى، و لا تردنى خائبا، بحق لا اله الا انت، و بحق محمد و آل محمد، و افعل بى كذا و كذا يا كريم.

بار خدايا! بوسيله ى محمد و خاندانش به بارگاه تو روى مى آورم و به شكوه آنان دست توسل به پيشگاهت مى گشايم.

بحق آن شكوهى كه حقيقت آنرا جز ذات پاكت نمى داند و به احترام هر آنكه مقامش در بارگاه تو بزرگ است و به نامهاى نيكويت و به واژه هاى كاملى كه فرمان دادى، بوسيله ى آنها تو را بخوانم. و بو را بدان نام پرشكوهت مى خوانم كه ابراهيم را فرمان دادى در پرتو آن پرندگان را فراخواند و به بركت آن زنده شدند و فراخونش را پاسخ دادند و تو را بدان نام پرشكوهى مى خوانم كه به آتش شعله ور و پرشراره فرمودى: بر ابراهيم سرد و سلامت باشد، و آنگونه شد. و تو را به محبوب ترين نامها بسويت، و پرشرافت ترين آنها در پيشگاهت، و به پرشكوه ترين آنها در بارگاهت، و به نامهايى كه دعاها را سريعتر به اجابت مى رساند و خواسته ها را بهتر و موفقيت آميزتر برآورده مى سازد و تو را به آنچه سزاوار و شايسته و درخور آن هستى، فرا مى خوانم و به بارگاهت توسل مى جويم و بسويت مى شتابم، و بخشايشت را مى طلبم و آمرزشت را مى خواهم و عطايت را تقاضا مى كنم و به بارگاهت تضرع و زارى مى نمايم و در پيشگاهت سر تواضع فرود مى آورم و براى تو خشوع مى ورزم و در برابر تو به بدى عملكردم اقرار مى كنم و اصرار مى ورزم و تو را به آغاز تا پايان كتاب هايت، تورات، انجيل، و قرآن پرشكوه، كه آنها را بر پيام آوران و فرستادگانت، كه درود خداى بر همگى آنان باد، فروفرستادى، مى خوانم. چرا كه در آنها نام پرشكوه توست و بوسيله ى آنچه از نامهاى بزرگت در آنهاست، بسوى تو تقرب مى جويم، آرى تو را به همه ى اينها فرامى خوانم كه بر محمد و خاندانش درود فرستى و گرفتارى آنان را برطرف سازى و گشايش كار مرا به گشايش كارهاى آنان پيوند دهى و در هر كار نيك آنان را پيشتاز ساخته و از آنان آغاز كنى. و اينكه درهاى آسمان را امروز به منظور برآورده شدن دعاهايم بگشايى و امروز و امشب به گشايش كارم و برآمدن خواسته هايم، در دنيا و آخرت فرمان دهى. چرا كه فقر دامنگيرم شده و گرفتارى بر من چيره گشته و نياز مرا به پيشگاه تو تسليم نموده و به پناه آوردن به درگاهت وادارم ساخته و مارك ذلت بر من نواخته شده و بيچارگى گريبانم را گرفته و عذاب بر من سزاوار آمده و نافرمانى احاطه ام نموده است و اينك ساعتى است كه در آن به دوستانت وعده ى برآمدن خواسته هايشان را داده اى، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و با قدرت شفابخش خود، بيماريهاى درونى و برونى ام را شفابخش و با نظر مهرت بسوى من نظاره كن و مرا در درياى بى كرانه رحمتت وارد ساز و با نظر مهرى به من روى آورد كه هرگاه بدان گونه بر اسيرى روى آورى، آزادى اش مى بخشى و بر هر گمراهى نظر كنى، هدايتش مى كنى و بر هر سرگردانى بنگرى، به سر منزل مقصود و معشوقش مى رسانى و به هر نيازمندى نظاره كنى، بى نيازى اش ارزانى مى دارى و بر هر ناتوانى روى آورى، توانمندش مى سازى و بر هر هراسانى نظر كنى، امنيت اش مى بخشى و مرا با ديدار دشمنت و دشمنم، اى دارنده ى بزرگى و بخشايش، تنها رها مكن.

اى كسى كه ذات بى همتا و موقعيت والا و قدرت بى نظيرش را آنگونه كه بايد جز خويشتن نمى شناسد.

اى آنكه هوا را بوسيله ى آسمان مسدود ساخته است و زمين را بر پهنه ى آب قرار داده است و بهترين نامها را براى خود برگزيده است.

اى آنكه خويشتن را به نام مقدسى ناميد كه به بركت آن نياز هر نيازمند جويايى را كه او را بدان نام بخواند، برآورده مى سازد! تو را بدان نام فرامى خوانم و شفاعت كننده اى پرتوان تر از آن، در بارگاهت ندارم و تو را به شكوه و حرمت محمد و خاندان محمد فرامى خوانم كه بر محمد و خاندانش درود فرستى و خواسته هايم را برايم، برآورى و ندايم را به محمد، على، فاطمه، حسن حسين، على، محمد، جعفر، موسى، على، محمد، على، حسن و آخرين اما معصوم كه درود و رحمت و بركات خدا بر همگى آنان باد به گوش آنان برسانى كه در پيشگاه تو مرا شفاعت كنند و تو آنان را شفيع من سازى و مرا نوميد و سرافكنده نسازى. بحق خودت اى خدايى كه جز تو خدايى نيست و بحق محمد و خاندان محمد خواسته هاى مرا، اى بخشاينده ى مهربان برايم برآور. [ مصباح المتهجد، ص 266. ]

9- سيد بن طاووس از «صفوان» آورده است كه:

«محمد بن على حلبى» روز جمعه اى به حضور ششمين امام نور شرفياب شد و گفت:

سرورم! برترين كارى را كه در چنين روزى مى توانم، انجام دهم، به من بياموز.

آن حضرت فرمود: محمد! من نه انسانى را پرشكوه تر از فاطمه در پيشگاه پيامبر مى شناسم و نه چيزى را از آنكه آن حضرت به دخت گرانمايه اش آموخت تا در چنين روزى انجام دهد. آنگاه افزود:

پيامبر به فاطمه فرمود: كسى كه بامداد جمعه براى تقرب به خدا غسل كند و در برابر خدا بايستد و چهار ركعت نماز بصورت دو ركعتى بخواند كه در ركعت اول، نخست سوره ى «حمد» را بخواند و آنگاه سوره ى «اخلاص» را پنجاه مرتبه تلاوت كند و در ركعت دوم سوره ى «حمد» را، و سپس سوره ى «عاديات» را پنجاه مرتبه بخواند، و در ركعت سوم سوره ى «حمد» را، و آنگاه پنجاه مرتبه سوره ى «زلزال» را تلاوت كند، و در ركعت چهارم نخست سوره ى «حمد»، و آنگاه سوره ى «نصر» را كه آخرين سوره اى است كه بر قلب مصفاى پيامبر فرود آمد، پنجاه مرتبه بخواند، و پس از پايان نماز دست ها را بسوى آسمان بگيرد و با شور و اخلاص اين دعا را بخواند، بهترين كار را انجام داده است.

دعاى مورد نظر اين است:

الهى و سيدى، من تهيا او تعبا او اعد او استعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و فوائده و نائله و فواضله و جوائزه، فاليك يا الهى كانت تهيئتى و تعبيتى و اعدادى و استعدادى رجاء رفدك و معروفك و نائلك و جوائزك، فلا تحرمنى ذلك، يا من لا يخيب عليه مسالة السائل، و لا تنقصه عطية نائل فانى لم آتك بعمل صالح قدمته، و لا شفاعة مخلوق رجوته، اتقرب اليك بشفاعة محمد و اهل بيته صلواتك عليهم اجمعين، ارجوا عظيم عفوك الذى عفوت به على الخاطئين عند عكوفهم على المحارم فلم يمنعك طول عكوفهم على المحارم ان عدت عليهم بالمغفرة، و انت سيدى العواد بالنعماء، و انا العواد بالخطاء، اسالك بمحمد و آله الطاهرين ان تغفر لى الذنب العظيم، فانه لا يغفر ذنبى العظيم الا العظيم، يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم. [ جمال الاسبوع، ص 132. ] اى خداى من و اى سالار من! هر كس بر در خانه ى مخلوقى به اميد لطف و بخشش و سودرسانى و جايزه ى او، خويشتن را آماده و مهيا مى گرداند، اما اى خداى پرمهر! من براى بيان نيازها و خواسته هايم به اميد عطاء و بخشش و جايزه و سودرسانى تو مى باشم و تنها بسوى تو آمده ام. پس مرا از اين همه اميد محروم نساز اى آنكه هيچ خواهنده اى را در خواسته اش نااميد و محروم نمى سازى، و اى كه گنج عطاى تو از بخشايش بسيار كاهش نخواهد يافت.

من بر در احسان و بخشايش ات نه با تكيه ى به عملكرد خويش كه از پيش فرستاده باشم، آمده ام و نه به اميد شفاعت هيچ مخلوقى جز محمد و خاندانش. اينك به اميد بخشايش بزرگ تو كه آن را براى گنهكارانى آماده ساخته اى كه عمرى بر گناه اصرار ورزيده اند و طول مدت آنان بر گناهان، تو را از بخشش و آمرزش آنان باز نمى دارد. و تو سالار من هستى كه بخشش و احسان، شيوه ى توست و من بنده ى لغزشكارى كه، گناه، شيوه ى من است. اينك از تو مى خواهم كه به شكوه و حرمت محمد و خاندان پاكش، گناه سهمگين مرا مورد آمرزش قرار دهى، چرا كه گناه بزرگ را كسى جز تو، اى خداى بزرگ و پرشكوه نمى بخشد، اى خداى بزرگ!

آرى روايات در مورد عبادت خالصانه و عارفانه ى فاطمه عليهاالسلام بويژه نيايش ها و دعاهايى كه آن بانوى برگزيده با آنها با پروردگارش راز و نياز مى نمود، بسيار است. نگارنده نيازى نمى بيند كه بيش از اين در مورد عبادت و شب زنده دارى و نماز و نيايش آن حضرت سخن را طولانى سازد. چرا كه او دخت فرزانه ى نخستين و برترين عبادت كنندگان است. دخت همان بزرگ يكتاپرستى است كه ساعت ها بر روى پاهاى خويش به نيايش خدا مى ايستاد تا آنجايى كه فرشته ى وحى پيام آورد كه:

«طه ما انزلنا عليك القران لتشقى.» بانوى بانوان همو بود كه مفهوم پرستش و عبادت و ارزش واقعى آن را به همان اندازه كه آفريدگارش را شناخته بود، درك مى نمود.

از اين رو جاى هيچ شگفتى ندارد كه از راز و نياز و عبادت، لذت معنوى و روحى ببرد. شگفت انگيز نيست كه از ايستادن به عبادت در برابر خدا به آرامش دل و اطمينان جان اوج گيرد. شگفت انگيز نيست كه در برابر پروردگارش آنگونه فروتنى و خضوع نمايد و از سجده و قيام احساس خستگى ننمايد.

ارمغان معنوى

1- از امير مومنان آورده اند كه به مردى از «بنى سعد» فرمود:

مى خواهى از زندگى مشترك خويش با دخت سرفراز پيامبر برايت سخن گويم؟ فاطمه، كه در حقيقت محبوب ترين انسانها در نظر پيامبر گرامى بشمار مى رفت، در خانه ى من بود. همين بانوى گرانمايه، با آن شكوه علمى و معنوى و ويژگيهاى اخلاقى و انسانى، آنقدر مشك آب بر دوش كشيده بود كه اثر آن بر سينه مباركش بود، و يه اندازه اى با آسياب دانه آرد نموده بود كه در دستهاى نازنينش اثر كار هويدا بود. او به قدرى خانه را غبارگيرى و نظافت نموده بود كه لباسهايش گردآلود گشته و آنقدر زير ديگ غذا آتش افروخته بود كه اثر كار در لباسهايش ديده مى شد. آن بانوى نمونه در زندگى مشترك رنج و زحمت بسيارى را به جان مى خريد از اين رو روزى به او گفتم: بانوى من! بجاست نزد پدر گرانمايه ات بروى و از او خدمتگزارى بخواهى تا از سختى و رنج خانه دارى آسوده گردى و به ديگر امور بيشتر بپردازى.

فاطمه عليهاالسلام نزد پيامبر رفت و ديد گروهى با آن بزرگوار مشغول گفتگو هستند به همين جهت بى آنكه چيزى بگويد بازگشت اما پيامبر دريافت كه دخت سرفرازش براى كارى نزد او رفته است.

از اين رو صبح روز بعد هنوز ما در خواب بوديم كه پيامبر به خانه ى ما آمد و پس از سلام در كنار ما نشست و فرمود: «فاطمه» جان! ديروز گويى با من كارى داشتى كه نزدم آمدى، چرا سخن نگفته بازگشتى.

من به جاى بانوى بانوان گفتم: اى پيامبر خدا! واقعيت اين است كه فاطمه به قدرى مشك آب به دوش كشيده كه اثر آن در سينه اش مانده است و به اندازه اى دانه آسياب نموده است كه در دست هايش اثر كار هويداست و بقدرى خانه را نظافت و گردگيرى نموده كه لباسهايش گردآلود گشته و آنقدر در زير ديگ غذا آتش افروخته است كه لباس او گويى بوى دود برداشته است از اين رو من از او خواستم كه نزد شما بيايد و براى راحت شدن از فشار كار و اداره ى امور خانه، خدمتكارى طلب كند.

پيامبر فرمود: مى خواهيد به شما چيز تازه اى بياموزم كه برايتان از هر خدمتگزارى بهتر و سودمندتر باشد؟ امير مومنان و «فاطمه» گفتند: چرا اى پيامبر خدا!

فرمود: هرگاه خواستيد بخوابيد، 33 بار با همه ى وجود و اخلاص سبحان الله، و 33 مرتبه الحمدالله، و 34 مرتبه «الله اكبر» بگوييد و آنگاه به بستر استراحت برويد. اين از هر خدمتگزارى براى شما بهتر و ارزشمندتر است.

بانوى بانوان سر بلند كرد و سه بار گفت: از خداى و پيامبرش بخاطر اين ارمغان معنوى بجاى خدمتكار خشنودم، خشنود.

رضيت عن الله و رسوله... [ بحارالانوار، ج 43. ]

2- و نيز از امير مومنان آورده اند كه فرمود:

يكى از فرمانروايان عجم خدمتگزارانى به پيامبر گرامى هديه نمود. من به فاطمه پيشنهاد كردم كه نزد پدر برود و يكى از آنها را براى كارهاى خانه بخواهد.

بانوى بانوان به محضر پيامبر شرفياب شد و سخن خويش را بيان كرد، پيامبر فرمود: «فاطمه» جان! مى خواهم هديه اى به تو بدهم كه نه تنها از هر خدمتگزارانى بهتر، بلكه از دنيا و آنچه در آن است نيز ارزشمندتر است.

فاطمه عليهاالسلام شادمان شد و پيامبر فرمود: دخت ارجمندم! پس از هر نماز 34 بار با همه ى وجود و اخلاص بگو «الله اكبر»، و 33 بار بگو «الحمدالله»، و 33 بار بگو «سبحان الله» و آنگاه اين برنامه ى معنوى را با «لا اله الا الله» به پايان ببر كه بى ترديد اين برنامه ى معنوى و عبادى نه تنها از آنچه مى خواستى بهتر و سودمندتر است كه از دنيا

/ 79