نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب - نسخه متنی

سید محمدرضا علوی سرشکی، ابراهیم ثقفی، عباس طباطبایی، مجید حبیبیان، مجدالدین تجرد، ذاکرحسین جعفری کشمیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در همين راستا، جان لاك و ساير فلاسفه جديد نيز با نهايت اختلاف نظرهايى كه داشتند، همين راه شناخت شناسى را در پيش گرفتند و «فلسفه جديد» را كه موضوعش شناخت است را به وجود آوردند.

اين فلسفه درباره شناخت هاى مطابق با واقع و غير قابل خطا از ساير شناخت ها است و نيز درباره محدوده «قدرت شناسايى بشر» بحث مى كند؛ مثلاً اين كه آيا شناخت ماوراء الطبيعه در توان بشر هست يا نيست؟ حتى بعضى از اساتيد معاصر حوزه(4) صراحتاً مى گويند: «شناخت شناسى بر وجودشناسى، مقدم است و بنابر اين، ما قبل از بحث وجودشناسى بايد وضعيت خود را در شناخت شناسى روشن كنيم».

حق هم همين هست؛ زيرا فلسفه جديد نوعى «شناخت شناسى» است كه درباره خطاپذيرى يا عدم خطاپذيرى يقين هاى ششگانه در منطق ارسطوئى سخن مى گويد، و همچنين از پايه ها و پيش فرض هاى فلسفه ارسطوئى بحث مى كند كه آيا اعتبار دارد يا خير و ميزان اعتبار آن چه مقدار است؛ مثلاً آيا ابزار شناخت در فلسفه ارسطوئى، متناسب با اهداف آن، هست يا نيست؟ آيا قضاياى تحليلى،(5) شناخت جديد به ما مى دهند يا اين كه صرفاً نوعى بازى با الفاظ هستند؟ آيا قضايايى كه آن را در فلسفه قديم، فطرى(6) مى نامند، به عنوان فطرى وجود دارند يا ندارند؟ آيا مُثُل افلاطونى، عقول عشره و... قابل پذيرش هستند يا نه؟ اصلاً آيا بشر مى تواند شناخت هاى غير حسى، آن هم درباره ما وراء الطبيعه داشته باشد، يا به قول كانت(7) مثلاً محدوده مصرف قانون علت و معلول، فقط در محسوسات است، يا به قول پوزيتيويست ها(8)، عقل بشر، كشش شناسايى خدا را ندارد و مسائل ديگر.

هيچ علمى، اثبات كننده پيش فرض هاى خود نيست و منطق و فلسفه ارسطوئى هم نمى تواند پيش فرض هاى خود كه در شناخت شناسى مورد تهاجم قرار گرفته است را اثبات كند؛ لذا همچنان مى بايست در همان مرحله اول، در بحث شناخت شناسى، دلائل منكران توانايى عقل بشر در شناخت ماوراءالطبيعه، ديده شود و به آنها به زبان علم روز و عقل مورد قبول همگان، جواب داده شود؛ سپس بحث اثبات خدا وروح، مورد بررسى قرار گيرد.

از آنجا كه نقل و نقد اشكال اين مباحث منوط به دانستن مكاتب شناختى است؛ لذا ناچاريم در هر مبحث چكيده اى از اين مكاتب را بيان كنيم تا مطالب كاملاً واضح و روشن گردد.

بنابر اين در دفتر اول پس از تعريف و بيان هدف منطق وفلسفه ارسطوئى به نقد آن مى پردازيم و در دفترهاى بعدى از مؤسس مكتب شناخت شناسى كه دكارت است شروع مى كنيم.

همين طور به ترتيب تاريخى حرف هاى تازه، جان لاك، هيوم، باركلى، كانت، آگوست كنت و مكتب پوزيتيويسم، اگزيستانسياليست هاى مُلحد و خدا پرست، پراگماتيسم و ساير فيلسوفان را به طور چكيده مورد بررسى قرار مى دهيم، تا هر اشكالى با توجه به ريشه يابى آن، از نظر مكتبى، جواب داده شود.

از شما صاحب نظران نيز استدعا داريم كه با نظرات و پيشنهادات جديد خود و نيز با در اختيار قرار دادن منابع تازه و شركت در حلقه هاى بحث نسبت به تحقيقات تكميلى اين گونه مباحث، هر چه بيشتر بر غناى بحث بيافزاييد.

قبلاً از همكارى شما، نهايت تشكر را داريم.

/ 75