نقد و بررسى «استدلال دكارت بر غير مادى بودن ذهن» - نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب - نسخه متنی

سید محمدرضا علوی سرشکی، ابراهیم ثقفی، عباس طباطبایی، مجید حبیبیان، مجدالدین تجرد، ذاکرحسین جعفری کشمیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد و بررسى «استدلال دكارت بر غير مادى بودن ذهن»

استدلال اول دكارت بر غير مادى بودن ذهن بدين طريق است كه ماده (يعنى الكترون و پروتون تابع قوانين فيزيك است واز خود هيچ اختيارى ندارد؛ بنابر اين در هيچ فعل و انفعالى هم، اتم فهم و اختيار ندارد؛ بر خلاف ذهن كه داراى فهم و اختيار است و اين استدلال اول، به نظر ما صحيح است.

استدلال دوم دكارت، كه بر گرفته از فلاسفه قديم است، مبنى بر اين است كه ماده قابل تقسيم است؛ امّا ذهن به معنى موجود انديشنده، قابل تقسيم نيست؛ ما در جواب دكارت مى گوييم: اگر مقصود از چيزى كه قابل تقسيم نيست؛ فاعل انديشه باشد، استدلال هيچ ابهامى ندارد؛ امّا اگر مقصود دكارت حتى افعال انديشه يا قواى درونى، موجود انديشنده باشد، اين قسمت سزاوار نقد و بررسى است؛ چنانچه در جواب هيوم گفتيم، اگر مقصود از غير قابل تقسيم بودن، همان غير قابل تقسيم بودن فاعل درك باشد، گفتارى ظاهراً به جا است؛ امّا اگر مقصود اين باشد كه حتى قواى نفس غير قابل تقسيم اند، روشن نخواهد بود؛ بلكه چنانچه در جواب هيوم هم گفتيم: افعال ذهن، متعدد هستند؛ ظاهراً قواى نفس هم متعددند، نه يك واحد بسيط؛ يعنى عقل غير از غرائز است و غرائز غير از عقل؛ همچنين قواى نباتى غير از قواى حيوانى و عقلانى است؛ چنانچه با پيشرفت علم روشن شده كه اجزاء بدن كه داراى زندگى نباتى خود هستند، مى توانند حتى پس از مردن انسان نيز در بدن ديگران، يا در بانك مخصوص به خود مدت بسيار زيادى نگهدارى شوند، زندگى نباتى خود، همچون تغذيه، رشد و نمو را ادامه دهند و همچون عضو زنده عمل كنند.

مرحوم ملا صدرا نيز روح نباتى و روح حيوانى و عقل را يك وجود واحد بسيط گرفته است، كه اين هم درست نيست(142)؛ زيرا از طرفى گفتيم كه حيات نباتى بدن مى تواند پس از مرگ در بدن ديگران، يا در بانك مخصوص، نگهدارى شود و سال ها زنده بماند.

پس روح نباتى يا حيات نباتى چيزى ديگر است، غير از روح حيوانى كه داراى غرائز و شعور است، همچنان كه غرائز و عقل نيز از قواى فاعل انديشه اند، نه خود فاعل انديشه.

اگر فاعل انديشه همان عقل باشد، لازم مى آيد كه هميشه رفتارش عاقلانه باشد؛ در حالى كه چنين نيست.

چه بسا انسان دنبال خود خواهى و تبعيت بى حد و حصر غرائز مى رود و با عقل خودش مخالفت مى كند، يا به عكس دنبال كامل عقل مى رود و در مواردى كه ميل غريزى، مخالف درك عقل باشد، با آن ميل غريزى مخالفت مى كند. مطلب ديگر اين كه متعدد و متغير بودن افعال نفس، هيچ منافاتى با غير مادى بودن آنها ندارد.

/ 75