گفتار راسل درباره دكارت - نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب - نسخه متنی

سید محمدرضا علوی سرشکی، ابراهیم ثقفی، عباس طباطبایی، مجید حبیبیان، مجدالدین تجرد، ذاکرحسین جعفری کشمیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار راسل درباره دكارت

راسل در كتاب تاريخ فلسفه خود درباره دكارت چنين مى گويد: رنه دكارت (1596 - 1650) را معمولاً مؤسس فلسفه جديد مى دانند و به نظر من هم حق همين است او نخستين كسى است كه هم استعداد فلسفى عالى دارد و هم جهان بينى اش عميقاً از فيزيك و نجوم جديد متأثراست.

درست است كه او مقدار زيادى از فلسفه مدرسى را حفظ مى كند؛ ولى اساسى را كه اسلافش پايه ريزى كرده بودند، نمى پذيرد؛ بلكه مى كوشد تا از نو فلسفه جديدى بسازد.

اين كار از زمان ارسطو(126) به بعد صورت نگرفته بود.

لذا نشانه اعتماد به نفس تازه اى است كه از پيشرفت علم حاصل شده بود در آثار دكارت نوعى تازگى هست كه در هيچ يك از فلاسفه پيش از او، پس از افلاطون ديده نمى شود(127).

در فاصله افلاطون و دكارت، همه فلاسفه، معلم بودند و به حس تفوق حرفه اى كه خاص اين جماعت است، آلوده بودند دكارت نه مانند معلم، بلكه كاشف و محقق، و به شوق اين كه آنچه را مى يابد براى ديگران نقل كند، مى نويسد. شيوه نگارش او آسان و خالى از فضل فروشى است.

نتيجه گيرى

از گفته هاى دكارت به طور خلاصه نتايج زير حاصل گرديد:

1 - شك گرايى فراگير، شكسته شد.

2 - يكه تازى ماديون و تجربه گرايان افراطى، از رونق افتاد.

3 - گردوغبارى كه از تاخت وتاز ملحدان بر پا شده بود، فروكش كرد.

4 - موضوع فلسفه قديم كه موجود بود، به شناخت تبديل شد، و مباحث فلسفى پس از دكارت به طور خود كار به سوى موضوع شناخت گرايش يافت(128).

نكته:

دكارت منطق خود را بيشتر در كتاب روش گفتار بيان كرده است تأملات نيز عمدتاً بيان فلسفه دكارت است.

وى تنها در آغاز اين كتاب اشاره اى به منطق خود كه همان روش هندسه است، مى كند.

همان مقدارهم كافى است.

يعنى آغاز از يقين هاى غير قابل ترديد است؛ آن هم با برهان هايى غير قابل ترديد.

ما به همين مقدار درباره منطق دكارت بسنده مى كنيم.

دكارت در فلسفه خود ما دامى كه بر اساس همين منطق خود پيش رفته است، موفق بوده، اما آنجا كه از اين روش منطقى اش تجاوز كرده است، سزاوار نقد و بررسى است.

در مباحث بعدى به نقد و بررسى فلسفه دكارت مى پردازيم.

/ 75