نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب - نسخه متنی

سید محمدرضا علوی سرشکی، ابراهیم ثقفی، عباس طباطبایی، مجید حبیبیان، مجدالدین تجرد، ذاکرحسین جعفری کشمیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3 - برهان وجودى

در اين برهان، دكارت نه درباره مفهوم وجود و نه درباره مفهوم كامل ترين وجود؛ بلكه درباره واقعيت كامل ترين وجودى كه در خارج است صحبت مى كند.

دكارت به آنسلم(149)در جواب گونيلون مى گويد: كامل ترين وجودى كه در خارج است، آن وجودى است كه قائم به ذات خود است و پديدار نيست، تا نياز به علت داشته باشد و وابسته به غير باشد.

هرگز وجود ممكن، كه وجود وابسته به غير است، كامل تر از وجود واجب كه قائم به ذات خود است، نمى باشد.

پس كاملترين وجودى كه در خارج است، وجودى قائم به ذات خود است كه ازلى است و وجود پديده ها و ممكنات، وابسته به آن است. (150)

اين برهان در غرب به برهان وجودى معروف است.

اينك عين عبارت دكارت: ... ذهن من نمى تواند اين نوع وجود را تحقق بخشد، يا ضرورتى را بر اشياء تحميل كند؛ بلكه به عكس، ضرورت خود شى ء، يعنى ضرورت وجود خداوند است كه ذهن مرا وامى دارد، تا به اين طريق بيانديشد... زيرا اگر چه لازم نيست هرگز مفهومى از خدا به خاطرم خطور دهم؛ امّا هرگاه اتفاق بيافتد كه درباره «ذات نخستين» و متعال بيانديشم و مفهوم آن را از خزانه ذهن بيرون بياورم، ناگزير بايد هرگونه كمالى را به او نسبت بدهم... يعنى ذات متعال و كاملى وجود دارد كه وجود واجب يا سرمدى درهمان مفهومش مندرج است...» دكارت در خلاصه تأملاتش در خلاصه تأمل پنجم درباره اين دليلش كه غير از دو دليل گذشته است، چنين مى نويسد: ...در تأمل پنجم، طبيعت جسمانى به طور كلى، تبيين و بار ديگر وجود خداوند با برهان تازه اثبات شده است».

اين عبارت دكارت كاملاً نشان مى دهد كه اين برهان همان برهان اثبات واجب الوجود است(151)؛ بالاخص اين كه به اعتراف همه صاحب نظران، دكارت اين استدلالش را از آنسلم گرفته است.

برهان آنسلم ابتدا درست مفهوم نبود.

مردم از آن چنين مى فهميدند كه آنسلم مى خواهد بگويد: كامل ترين وجودى را كه مى توانيم تصور كنيم، حتماً در خارج وجود دارد.

وى مفهوم كامل ترين وجود در ذهن را دليل بر وجود مصداقش در خارج گرفته است؛ لذا گونيلون به آن اشكال كرد كه اگر اين برهان تمام باشد، پس كامل ترين جزيره اى كه مى توانيم تصور كنيم هم بايد در خارج وجود داشته باشد.

آنسلم(152)در جواب گونيلون گفته است: وجود را وقتى نسبت به ذاتى تصور مى كنيم، يا نسبتش به آن ذات، محال است كه آن را ممتنع مى گوييم، يا نسبتش به آن ذات، ممكن است كه ممكن الوجود ناميده مى شود، يا نسبتش به آن ذات، واجب است كه واجب الوجود ناميده مى شود.

مقصود ما نيز از كاملترين وجود، آن وجود خارجى است كه قائم به ذات باشد و ازلى است و سرچشمه وجود همه ممكنات است.

از جواب آنسلم كاملاً روشن مى شود كه اين برهان، همان برهان واجب الوجود است؛ يعنى مقصود از كاملترين وجود همان كاملترين مصداق خارجى است.

/ 75