چهره خوارج - خوارج از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خوارج از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نوری همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چهره خوارج

نخستين چهره خوارج

در تحقيق اين موضوع كه چه عاملى موجب گرديد، كه اين ضربه ى غير قابل جبران بر مسير زمامدارى شايسته ى حضرت اميرمومنان وارد گردد و گروهى به نام خوارج در برابر اين حكومت آگاه و عادلانه قيام كنند، لازم است مانند يك روانكاو در روح جامعه ى اولين اسلام كاوش كنيم و رهبر و مبدا اين گروه منحرف را درست بشناسيم.

براى تحقق اين هدف، يعنى شناخت كامل رهبر اين گروه، ناگزير بايد به زمان پيامبر اسلام "ص" بازگرديم، و مبدا خوارج را در آن زمان جستجو كنيم، در قرن كنونى ما، علامه بزرگوار سيد شرف الدين عاملى كتابى به نام النص و الاجتهاد تاليف نموده است، كه در موضوع خود بديع و جالب است اين كتاب درباره ى اجتهاد افرادى چون ابوبكر، عمر، عثمان، عايشه، و معاويه در برابر نصى كه از پيغمبر بزرگ اسلام "ص" صادر گرديده است دارد ريشه ى بسيارى از حوادث تاريخ اسلامى را از همين اجتهاد ها مخصوصا با توجه به اين نكته روشن كه پيغمبر عاليقدر اسلام هرگز به دلخواه خود سخن نمى گفت و گفتار حضرتش همواره از وحى سرچشمه مى گرفت مى توان به دست آورد.

اجتهاد در مقابل نص

در اين كتاب بيش از 100 مورد اجتهادات آنان را كه در مقابل نص
پيغمبر "ص" انجام مى دادند- طبق مدارك اهل تسنن- ذكر كرده است، كه يكى از آنها منحرف ساختن حكومت اسلامى از مسير واقعى خود مى باشد، و در نتيجه همين دستبرد، متاسفانه اسلام از حركت سريعى كه در راه پيشرفت خود داشت متوقف گشت.

يكى ديگر از آنها- كه در منحرف ساختن مسير حكومت اسلامى نيز موثر بوده- تخلف ابوبكر و عمر از فرمان پيامبر اسلام بود در آن هنگامى كه كه حضرتش بيمار بود و دستور داده بود آن دو به ارتش اسلام كه تحت فرماندهى اسامه براى جهاد و دفاع از حمله ناگهانى روميان كه نقل و انتقالات نظامى آنان در مرز اسلام مشاهده شده بود، بپيوندند. در اين موقعيت خطير كه به مسلمان اعلان بسيج شده بود، آن دو نفر بيمارى پيامبر "ص" را اساس اجتهاد خود قرار داده از فرمان آن حضرت تخلف كردند و به لشكر اسلام ملحق نشدند و همچنان به تخلف خود ادامه دادند، تا پيامبر اكرم "ص" از جهان چشم بربست و نقشه ى آنان عملى شد.

رهبر و پايه گذار خوارج

در مورد 10 و 11- از اجتهاد در برابر نص- كه بيشتر مورد نظر ماست [ النص و الاجتهاد ص 122 چاپ بيروت. ] نافرمانى ديگرى را بازگو مى كند و مى گويد:

گروهى از مسلمانان شيفته ى رفتار و ظاهرسازى هاى فريبنده ى شخصى به نام حرقوص بن زهير ملقب به ذوالخويصره از طايفه ى تميم گرديده بودند، و روزى در محضر پيامبر بزرگ اسلام "ص" با آب و تاب او را ستودند، حضرت به سخن آنان توجهى نفرمود آنان گمان كردند كه حضرت درست او را نمى شناسد، از اين رو مجددا از او نامبرده و اوصافش را تذكر دادند، باز حضرتش به گفتار آنها توجه كامل نكرد، در اين اثنا آن مرد از دور نمودار گرديد، مسلمانان به عرض رساندند كه: آن تعريف و توصيف درباره ى اين شخص بود. حضرتش نگاهى به جانب او افكند و سپس براى آگاهى مسلمانان ناآگاه فرمود: شما از شخصى
سخن مى گوئيد كه آثار شيطنت و نادرستى از چهره اش نمودار است، تا اينكه او نزديكتر آمد و به حضور پيامبر "ص" و يارانش وارد شد، ولى به وظيفه ى اسلامى و انسانى خود عمل نكرد و شرط ادب بجا نياورد و بر مسلمانان نيز سلام نكرد. پيامبر ص براى آگاهى بيشتر مسلمانان خطاب به او فرمود: بر مجلس ما كه رسيدى پيش خود چنين گمان كردى كه در ميان ما كسى بهتر و شايسته تر از تو وجود ندارد؟ آن شخص با كمال پرروئى گفت آرى چنين فكر كردم و سپس به نماز ايستاد بعد از آن پيامبر "ص" به آن جمع فرمودند: كيست كه برود اين مرد را بكشد، ابوبكر برخاست و پيش رفت و ديد با حالت خضوع مشغول خواندن نماز است او در اين مورد نيز اجتهاد خود را به كار برد و فرمان صريح پيغمبر كرم "ص" را ناديده گرفت و او را نكشت و برگشت، باز حضرتش رو به حضار آن مجلس كرد و فرمود كيست كه برود و آن مرد را بكشد، در اين حال عمر از جا برخاست و به طرف او رفت باز او را در حال خضوع سرگرم عبادت ديد و او نيز از دستور رسول خدا "ص" تخلف كرد و از كشتن او خوددارى نمود.

در اين مورد بود كه رسول اكرم "ص" به مسلمانان با كمال صراحت هشدار داد و فرمود: اين شخص بالاخره ياورانى پيدا خواهد كرد و او و يارانش در تلاوت قرآن و بپا داشتن نماز و پايدارى در روزه و عبادت گوى سبقت از شما خواهند برد و عبادت و بندگى شما در برابر آنان ناچيز خواهد بود، اما متاسفانه آن اذكار و عبادات فقط از زبانشان برمى خيزد و در دلشان اثرى نمى گذارد و در نتيجه همانطور كه تير از كمان جدا مى شود آنها نيز از دين جدا خواهند شد.

به اين ترتيب مسلمانان در همان موقع با نخستين چهره ى خوارج نهروان آشنا شدند.

/ 61