خوارج از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خوارج از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نوری همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دشمن داخلى

گروه خوارج افراد گمنام و اجنبى نبودند تا مبارزه ى با آنان آسان باشد بلكه آنها افرادى سرشناس و در مملكت اسلامى و در خانواده هاى مسلمانان پرورش يافته بودند و در ميان مسلمانان بستگان و خويشاوندانى داشتند كه آنها با
برانگيخته گشتن عواطف خود هر لحظه ممكن بود به حمايت خوارج برخيزند و يا برمى خاستند، و در مبارزه با آنها نيز لازم بود نظاميانى به مقابله برخيزند كه غالبا بستگان و ارحام آنان بودند، و اين موضع مشكل بزرگ و پيچيده اى را به وجود مى آورد و شايد منظور آن حضرت كه فرمودند: خوارج گروهى هستند كه هر شاخى از آنها بريده شود شاخ ديگرى مى رويد همين باشد، يعنى ريشه اين عصيان در خود ملت است.

بايد تصديق كرد كه تنها حقيقت حضرت اميرالمومنين "ع" و سخنان حكيمانه و نافذ و مستدل او بود كه توانست آنچنان روح ايمان و صلابت به توده ى مردم ببخشد و آنان را آنچنان بسيج كند كه روياروى اين خوارج با اينكه نوعا بستگان و دوستان جبهه ى حضرت على "ع" بودند بايستند و نابودشان سازند و مسئله خويشى و دوستى مطرح نباشد.

دشمنى كه دوست بوده است

خوارج چون روزى جزء سربازان حكومت اميرمومنان بودند لذا به تمام اسرار نظامى و سياسى آن حكومت آگاه بودند. و به علاوه اين دشمنان داخلى به آب و خاك و مناطق سوق الجيشى جبهه ى اميرمومنان آگاهى كامل داشتند، از اين راه ضربات بزرگى را مى توانستند بر جبهه ى حضرت على "ع" وارد سازند، و قهرا مبارزه با دشمنى كه آگاهى به وضع جغرافيائى و اسرار نظامى و كيفيت كاربرد نظاميان دارد، به مراتب از دشمن خارجى مشكل تر است.

پايدارى و استقامت

استقامت آنان در راه مبارزه كه مانند كوه بودند- چنانكه گفتيم صلابت داشتند و از مرگ استقبال مى كردند و آن را شهادت و دست يافتن به رضوان خدا مى پنداشتند و هرگز تسليم نمى شدند، امرى بسيار روشن بود. بنابراين تصديق مى كنيد كه مبارزه با چنين افرادى كاريست بسيار مشكل.

اين امتيازات كه در خوارج وجود داشت در هر گروهى كه وجود داشته
باشد مبارزه با آن گروه بسيار مشكل است، و حكومت ها نوعا با چنين گروه ها مبارزه نمى كنند، بلكه سعى مى كنند، با سياست هاى تخديرآور يا راههاى ديگر با آنها سازش كنند. ولى اميرمومنان براى روشن ساختن افكار ملت و جلوگيرى از توسعه عقايد و آرمان ضد اسلامى و انسانى آنان با آنها به مبارزه برخاست و با كمال شهامت شعله هاى فساد آنان را خاموش ساخت و راستى اين موضع يكى از امتيازات بسيار درخشان و جالب حكومت حضرت اميرمومنان "ع" محسوب مى گردد.

روش مبارزه با خوارج

نخستين نكته اى كه در ضمن مبارزه حضرت اميرمومنان با خوارج به نظر مى رسد اين است كه: آن حضرت هرگز ميل نداشته است كه كار به جنگ و خونريزى بكشد، بلكه سعى مى كرده است كه با منطق و ملايمت آنها را متنبه سازد، تا اينكه شايد در نتيجه ى استدلال و منطق اين غائله برطرف شود و از همين راه عظمت شخصيت آن حضرت كاملا روشن مى شود، چه اينكه كمتر انسانى حاضر است در مقام زعامت و رهبرى با گروهى عصيانگر و ماجراجو اين چنين مستدل و منطقى با لحن صفا و اخلاق و صميميت مصاحبه و مذاكره كند، به طور كلى از گفتگوهائى كه آن حضرت با خوارج داشته است اين دو مطلب پرارزش به دست مى آيد:

حكومت آزادى بخش و رئوف

حضرت اميرمومنان هرگز قصد ديكتاتورى و ايجاد خفقان نداشته، بلكه انتقادات آنها را به دقت گوش و سپس جوابهاى صحيح و منطقى توام با رافت و انسانيت مى داده است، و آنها آنقدر آزاد بوده اند كه شخصا روى در روى آن حضرت يا پشت سر از حكومت او انتقاد مى كرده اند و هرگز از انتقادات و تبليغات آنها جلوگيرى به عمل نمى آمده است.

حكومت حق و عدالت

در ضمن مذاكرات آن حضرت با خوارج- چنانكه در صفحات آينده خواهيم خواند- روش سياسى او كه بر اساس عدالت و انسانيت استوار بوده است كاملا روشن مى گردد، زيرا او از طرفى در اين مصاحبه ها هرگز به دروغ يا نيرنگ و مغالطه دست نزده است. از طرف ديگر ابدا با آنها سازش ننموده و حتى به كوچكترين خواسته ى ضد اسلامى آنها پاسخ مثبت نداده است.

از همين جهت بخش مذاكرات حضرت با خوارج يكى از بهترين و آموزنده ترين درسهاى سياسى و اجتماعى محسوب مى گردد، كه قدم به قدم هنگام سير در تاريخ پرغوغاى خوارج بدان دست خواهيم يافت.

آغاز عصيان خوارج

گروه خوارج مانند قرحه اى در جنگ صفين منفجر شد و تا مدتى پيكر اجتماع اسلامى آن روز را ناتوان ساخت و مبدء انفجار اين قرحه ى دردناك را كه براى اميرمومنان "ع" بسيار رنج آور بود، بايد در ضمن جريان حكمين جستجو كرد. يعنى براى شناختن چهره هاى عصيان گر و ماجراجوى خوارج ناگزير بايد به ميدان پرجنجال صفين برويم و شاهد پرخاشگريهاى برخى از افسران و سربازان كم رشد جبهه ى عراق بشويم، تا بهتر حقائق اين تاريخ دردناك را به دست بياوريم و مفاهيم كامل خطابه هاى مربوط به اين موضوع را كه قسمتى از نهج البلاغه را تشكيل مى دهد بيشتر درك كنيم و نكاتى را براى تاسيس يك جامعه بهتر، از اين جريانها بياموزيم:

آخرين ماه سال 36 هجرى- آغاز بزرگترين جنگهاى اسلامى، در سرزمين مسلمانان مى باشد، دو ارتش قوى كه از نظر تعداد قريب، 200 هزار نفر، كه با تجهيزات و سلاحهاى مدرن روز مجهز مى باشد و ضمنا از لحاظ تجارب نظامى كاملا ورزيده هستند، در مقابل يكديگر بسيج شده اند و چون اين جنگ، جنگ سرنوشت است و نقش اساسى در رهبرى عالم اسلام را خواهد داشت از اين جهت هر دو گروه سخت جدى و مراقب يكديگر مى باشند.
جنگ، با اقدام نظامى جنايتكاران شام و طرفداران معاويه آغاز گشت و كم كم آنچنان شدت يافت كه تنها در يك شب كه ليله الهرير يعنى شب ناله و فرياد ناميده شد تعداد كشته شدگان به طور بى سابقه بالا رفت و به چند هزار نفر رسيد و بالاخره در آخرين روزهاى جنگ صدروزه ى صفين در نتيجه ى فداكاريهاى ياران مخلص اميرمومنان آثار شكست و مقدمات فرار و عقب نشينى معاويه و يارانش فراهم گشت و در اين صفوف خط مقدم جبهه به فرماندهى افسر شجاع مالك اشتر همچنان شجاعانه پيش مى رفت و با اين پيشرويهاى سريع خود خبر سقوط و نابودى عناصر شام را به مركز فرماندهى گزارش مى داد.

/ 61