خوارج از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خوارج از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نوری همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بزرگوارى و عدالت

اما على "ع" مرد خدا و رهبر عادل، راستى چقدر كريم و شايسته است كه كوچكترين تغييرى در روش عادلانه اش نسبت به عكس العمل هاى لفظى آنان نداد بلكه به آنها فرمود:
ان لكم عندنا ثلاثا لا نمنعكم صلوه فى هذا المسجد و لا نمنعكم نصيبكم من هذا الفى ء ما كانت ايديكم مع ايدينا و لا نقاتلكم حتى تقاتلونا. [ المجموعه الكامله ج 5 ص 171. ]

سه حق مسلم شما نزد ما محفوظ است:

1- ما شما را هرگز از اداى نماز در مسجد جامع شهر و از شركت در اجتماعات خود منع نمى كنيم.

2- حقوق شما را از بيت المال تا هنگامى كه با ما هستيد قطع نمى نمائيم.

3- تا شما بروى ما شمشير نكشيد و آغاز جنگ نكنيد ما هرگز به جنگ با شما اقدام نخواهيم كرد.

براى پى بردن به عدالت و بزرگوارى حضرت على "ع" بايد به اين نكته توجه داشت كه اين رفتار مسالمت آميز و محبت انگيز در برابر مردم خدمتگزار و آرامى صورت نمى گيرد تا يك كار عادى باشد اين رفتار در برابر مردمى است كه براى نابودى آن حضرت و يارانش و حكومت او پى فرصت مناسبى مى گردند و براى توطئه خطرناك هر لحظه تصميمشان جدى تر و صفوفشان فشرده تر مى شود كدام زمامدارى در سطح زمين مى تواند به اين حد بزرگوارى و از خودگذشتگى برسد؟ و تا اين اندازه حقوق مخالفين جدى خود را رعايت كند، آيا اين كرم و شايستگى جز در على و فرزندان معصومش ديده مى شود؟ اين فضائل و هزاران امتياز نظير آنست كه على را از زمامداران ديگر جدا مى سازد و مكتب علوى را الگوى مكاتب بزرگ جهان قرار مى دهد و نهج البلاغه اش را كه اساس تذكر اين حقايق است جاويدان و درخشان مى سازد.

فرمانروايى ها

اگر صحنه هاى خونبار حكومت معاويه به دقت بررسى شود، اگر اعدامهاى
پى در پى مردانى را مانند عمرو بن حمق خزاعى و رشيد هجرى، و حجر بن عدى كه تنها به جرم محكوم ساختن رژيم جنايت آفرين معاويه اعدام گرديدند در نظر گرفته شود و بالاخره اگر خفقان عمومى ملت را براى جلوگيرى از اعتراض به وضع موجود زمان معاويه را با آزادى و عدالت و مساوات و عطوفت دوران حكومت على مقايسه كنيد، آن وقت روشن مى شود كه عشق به مكتب على وظيفه هر انسانى است كه وجدان بيدار و عقل روشن دارد. معاويه كوچكترين حرف اعتراض آميز را موجب قتل و ترور اعتراض كننده مى دانست و فورا او را به شمشير جلاد يا چوبه دار يا كاسه ى زهرى مى سپارد اما على "ع" رهبر آزادگان به خطرناكترين معترضين و دشمنان داخلى خود خوارج فرمود:

ان سكتوا عممناهم و ان تكلموا حججناهم و ان خرجوا علينا قاتلناهم.

اگر آنها خاموش شوند ما با آنها حرفى نداريم، و اگر لب به اعتراض بگشايند ما با منطق و برهان آنها را قنع مى سازيم، و اگر بروى ما اسلحه بكشند در اين صورت چاره اى جز نبرد با آنان نداريم.

شكيبايى على

روزى اميرمومنان در مجمع مردم روى منبر سخن مى گفت در اين حال مردى سوالى كرد حضرت بدون درنگ او را پاسخ گفت يكى از خوارج به راحتى و بدون ترس خطاب به مردم فرياد زد قاتله الله ما افقهه يعنى خداى او را بكشد چقدر دانا و آگاه است.

ياران على عليه السلام خواستند او را تنبيه كنند حضرت فرمود: آزارش نكنيد زيرا او به شخص من بد گفت بدين ترتيب در برابر گفته هاى نابجا و دشنامهاى علنى مردم در موقع خود گذشت به خرج مى داد، غالبا در موقعى كه آن حضرت در مراكز جمعيت مشغول سخن گفتن بود سخنانش را قطع كرده و از گوشه و كنار مسجد فرياد مى زدند لا حكم الا لله حضرت بدون اينكه اظهار ناراحتى بكند صبر مى كرد تا فريادشان تمام مى شد سپس به سخنانش ادامه مى داد.

/ 61