خوارج از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خوارج از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نوری همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطابى تند و سازنده

حضرت كه همه چيز را در چهره هاى آنان ديده و خوانده بود از استدلال و برهان دست برداشت و به خاطر تكان دادن دلهاى آنان لحن سخن را عوض كرد و جملات سازنده و تاديب كننده خود را آغاز كرد و با آهنگى محكمتر و پرصلابت تر فرياد زد:

فاين يتاه بكم! و من اين ايتم! استعدوا للمسير الى قوم حيارى عن الحق لا يبصرونه و موزعين بالجور لا يعدلون به جفاه عن الكتاب، نكب عن الطريق.

از چه رو حيران و سرگشته شده ايد و در تشويش فرورفته ايد، و از كدامين راه گرائيده ايد؟ برخيزيد و آماده شويد براى مبارزه ى با مردمى كه از حق روى برتافته اند آنهائى كه حق نمى بينند و حق نمى خواهند آنان چنان به ظلم و ستم دست زده اند كه هرگز از آن بازنمى گردند از كتاب خدا كناره گرفته و از راه راست روگردانند.

با سخنان مهيج خود آنان را سخت متوجه خويش ساخت و نسبت به مسئوليت بزرگى كه در قبال دشمن قسم خورده قرآن و اسلام معاويه و يارانش داشتند بيمناكشان ساخت، ضمنا با يك ديد عميق تا عمق جان و زواياى روح آنها پيش رفت ولى اثرى از جهش و درك مسئوليت نديد از اين رو خسته و پژمان در حالى كه اميدى به بازگشت آنان نداشت با آهنگى ملامت بار فرمود:

ما انتم بوثيقه يعلق بها و لا زوافر عز يعتصم اليها.

لبئس حشاش نار الحرب انتم! اف لكم! لقد لقيت منكم برحا يوما
اناديكم و يوما اناجيكم فلا احرار صدق عند النداء و لا اخوان ثقه عند النجاء.

شما افراد مورد اطمينانى نيستيد تا بتوان به آن اعتماد كرد بر جنبش و جنبش مردانه تان تكيه كرد.

شما ياران عزت بخشى نيستيد تا به ياريتان دلخوش گشت.

چه بد جنگ افروزانيد شما، اف بر شما باد وه كه چه آزارها و ناروائى هائى كه از شما ديدم.

يك روز شما را براى مبارزه فرامى خوانم و روز ديگر رازهاى جنگ را با شما مى گويم و مشورت مى خواهم اما حيف كه نه مردان پايدار درستكارى هستيد و نه برادران رازدار مورد اطمينان. [ نهج البلاغه صبحى الصالح ص 183 -182. ]

يك بار ديگر حضرت واقعه ى تحكيم را به خوارج گوشزد فرمود و از آنها خواست كه به ياد بياورند زمانى را كه خود در انتخاب حكمين اصرار داشتند و حكومت آنان را بر اساس قرآن پذيرفتند و نادرستى و ناتوانى ابوموسى نماينده ى عراق را در نظر نگرفته نتيجه اينكه طولى نكشيد خيانت آنها و انحراف آن دو را از مسير قرآن دريافتند و امروز اين همه افتراقها و ناروائى ها كه به بار آمده است نتيجه ناآگاهى و اصرار نابجاى خود آنها بوده است.

فاجمع راى ملئكم على ان. اختاروا رجلين فاخذنا عليهما ان يجعجعا عند القرآن، و لا يجاوزاه، و تكون السنتهما معه و قلوبهما تبعه، فتاها عنه و تركا الحق و هما يبصرانه و كان الجور هواهما و الاعوجاج رايهما.

و قد سبق استثناونا عليهما فى الحكم بالعدل و العمل بالحق سوء رايهما و جور حكمهما. و الثقه فى ايدينا لانفسنا، حين خالفا سبيل الحق، و اتيا بما لا يعرف من معكوس الحكم. [ خطبه 177 نهج البلاغه صبحى الصالح ص 256. ]

بزرگان شما برگزيدن دو نماينده را به آراء خود تصويب كردند و ما ناچار پيمان گرفتيم از آن دو كه در حريم قرآن بايستند و در برابر راى قرآن نفس در


سينه نگهدارند و تسليم شوند از مسير قرآن تجاوز نكنند زبان و قلب آنان تابع كتاب خدا باشد اما آن دو نماينده و حكم از مسيرى كه قرآن تعيين كرده بود منحرف شدند با آنكه حق را به روشنى مى ديدند و قلبها و انديشه هاى آنان آن را در مى يافت، آن را پيمال ساختند و از آن چشم پوشيدند گويا در آرزوى ادامه ستم و ظلم بودند و به كلى راى و نظر آنها در كجروى و انحراف بود، ما هنگام تصويب آن دو جهت حكومت در امور مسلمانان شرائطى را قائل شديم و بيان كرديم تمام نظريات و مذاكرات آن دو بر اساس قرآن و حق قانونى مورد امضاء ماست مگر آنكه به انديشه ها و اغراض فاسد آنان توام شود و در حكومت ستم و حق كشى روا دارند.

و اينك كه آنها برخلاف شرائط مقرره رفتار كردند و حكمى داده اند كه مورد تصديق ملت ما نيست و با كتاب خدا تطبيق نمى كند.

ما به حقانيت و شايستگى خودمان اعتماد كامل داريم، و زير بار تحكيم آنان نخواهيم رفت.

/ 61