تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی - نسخه متنی

محمد مددپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برخى متفكران اسلامى از نظرگاه باطنى تصوير شمايل را در مسيحيت توجيه كرده اند.ابن
عربى در فتوحات مكيه مى نويسد.«مردم بيزانس هنر نقاشى را به كمال رسانيدند،از آنرو كه
به اعتقاد ايشان فردانيت الهى خداوندشان عيسى به تحقيق برترين جلوه گاه تمركز معناى
وحدانيت و توحيد است.»بوركهارت اين نظر را تلويحا با حفظشمايل مريم عذرا و فرزندش از
سوى پيامبر ربط مى دهند (7) .و باز مى گويد كه احاديث نبوى ناظر بر محكوميت كسانى است
 كه با محاكات كار خدا،نيت شرك تا دست بردن در صنع خدا دارند.از اينجا صرف تقليد
محكوم نمى شود،و همين سر گرايش ايرانيان به دورى از طبيعت كه كار خداست و پرهيز از
سايه روشن كارى و ساختن پيكره هاى كامل است.اما در واقع با اين واقع گريزى گويى هنرمند
به عالمى ديگر مى رود كه از آن به عالم مثال تعبير شده است.در اين عالم و عوالم بالاتر،اين
كلام كه حقيقت آدمى بر صورت الهى آفريده شده متحقق و متقرر است
.بدينسان على رغم
دورى از تصوير واقعى،وجودآدمى با رويكرد به عالم معنى و تخيل ابداعى و حضور و اشراق
تخيل به ساحت مقدس هنر دينى گام مى نهد و روح دينى پيدا مى كند،حتى تصاويرى كه
ظاهرا موضوعشان اين جهان است.اين نكته حاكى از سيطره حقيقت ملكوتى اسلام بر دل و
جان انسان عصرظهور اسماء الهى در دوره اسلامى است.حتى مشركين،ملحدين و زنادقه
نيزنمى توانستند از اين پرتو خود را بالكل رهايى بخشند (8) .

با توجه به مراتب فوق،تاريخ نقاشى دوران اسلامى در كشاكش تمايلات دنيوى ودينى به سوى
ذوقيات و احوالات و مواجيد هنرمندان مسلمان سير كرده است.اگر درآغاز بيشتر غلبه با
ذوق يونانى-بيزانسى و گرايشهاى كفر آميز و دين گريز اموى است،امادر پايان نقاشى اسلامى
پرتوى از روح مثالى متفكران مسلمان را نمايش مى دهد.

پس از فتوحات اسلامى،فرهنگ زرتشتى ايران و فرهنگ مسيحى بيزانس باتجربه هاى
تصويرى خود در قلمرو عالم اسلام قرار گرفتند.پس از سپرى شدن عصر ايمان كه با شهادت
على(ع)به پايان رسيد و سرمشقهاى حقيقى در ميان امت به طاق نسيان سپرده شد.و
شايستگى معنوى چندان مورد توجه حكمرانان قرار نگرفت،تفكر دينى ازعرصه سياسى بيش
از پيش دور شد.

دوره امويه همچنانكه دوره دورى از دين و عصر بى دينى خلفا است با نخستين تجربيات-يا
بهتر بگوييم سفارشات-در قلمرو نقاشى در تمدن اسلامى همراه است.

/ 161