عبارت از ظهور مستور است در قلب و براى آن مراتبى است بر حسب ارتفاع تمام حجب يا
بعضى از آنها دون بعضى.پس كشف رفع حجاب است و در اصطلاح عرفااطلاع بر ما وراء
حجاب است از مكانى غيبى و امور خفيه و آن يا معنوى است و ياصورى.مراد از صورى،امورى
است كه در عالم مثال است
از راه حواس پنجگانه و آن هم يا به طريق مشاهده است،مانند
ديدن و مكاشفه صور ارواح و انوار روحانيه را،و يا به طريق سماع است،مانند شنيدن حضرت
رسول (10) .و كشف صورى را«كشف مخيل »نيزگفته اند و(كشف مخيل)آن است كه انسان در
خواب يا واقعه بعضى از مغيبات را دريابدو نفس با وى در آن مشاركت نمايد و به قوت متخيله
آن را از خزانه خيال كسوت صورتى مناسب از محسوسات درپوشاند.اين را كشف مخيل
خوانند و هر حقيقت كه بر او كشف گردد
آن را در كسوت خيال مناسب مشاهده كند.كشف
معنوى عبارت از كشفى است كه مجرد از صور حقايق باشد و عبارت از ظهور معانى غيبى و
حقايق عينى است.در اينجاآنچه را آدمى ديده باشد به عينه واقع شود كه به ديده روح بدون
تصرف خيال ديده وآنچه ديده در عالم شهادت واقع شود و كشف مجرد خوانند كه قوت
متخيله در آن هيچ تصرف ننمايد.و آن را لباس خيالى نپوشاند (11) .حال ببينيم خيال چيست؟
خيال عبارت است از عكس،صورت منعكس در چشم و آيينه و آب و شيشه و ديگراشياء شفاف
و يا صورتى كه در خواب ديده شود و يا در بيدارى،با غيبت شى ء محسوس و حضور صورت
شى ء در خيال شخص.در اينجا مراد از خيال هم صورتهاى خيالى است و هم قوه خيال.وراى
اين دو،خيال به معنى عالم خيال است.
مى رفت خيال تو ز چشم من و مى گفت
نقش خيال روى تو تا وقت صبحدم
بر كارگاه ديده بى خواب مى زدم
هيهات از اين گوشه كه معمور نمانده است
بر كارگاه ديده بى خواب مى زدم
بر كارگاه ديده بى خواب مى زدم
حسى است در لسان عرفا.از نظر متفكران اسلامى،خيال نه تنها به معنى صورت خيالى است بلكه به معنى قوه خيال
نيز تلقى مى شود.قوه خيال يكى از حواس باطنى (12) است كه مدرك صورت جزئيه است،در
برابر عقل كه مدرك كليات است.پس حس و خيال با صورت جزئيات سر و كاردارند و عقل با
معنى كليات.و هم نيز در نظر فلاسفه با معانى جزئى سر و كار پيدا مى كند.