بهره گيرى از موزاييكها و يا رنگ درخشنده طلايى و فيروزه اى براى گنبدها و تزيين مقرنسها
و نقوش،بيانى از قاعده جلوه گرى نور است واين كار چونان كيمياگرى كردن است كه معمار
در آن سنگ را همچون نور جلوه گرمى سازد و از دل سنگ كه تاريك و سرد است،تلالؤ و
درخششى پديد مى آورد.پس چنانكه عالم تجلى نور خداوند است،ظهور جهان نيز جز ظهور
نور او نيست.
جهان جمله فروغ نور حق دان
حق اندر وى ز پيدايى است پنهان
حق اندر وى ز پيدايى است پنهان
حق اندر وى ز پيدايى است پنهان
نورالهى است.
جمال مطلق از قيد مظاهر
به نور خويش هم بر خويش ظاهر
به نور خويش هم بر خويش ظاهر
به نور خويش هم بر خويش ظاهر