ولايت و قرب است و ظهور توحيد حقيقى،زيرا انسان كامل از فناى تعلقات كه موجب
احتجاب از حق است(يعنى مقام كفر حقيقى)به بقاى ذات احديت متحقق گشته است.بنابر قول شيخ محمد لاهيجى در شرح بيت شبسترى،چون در بقاء بعد الفناء،انسان كامل
مظهر جميع اسماء و صفات متقابله و ظهورات متنوعه است،فرمود كه:«شده جامع ميان كفر
و ايمان »يعنى آن «كامل »ميان كفر كه مقتضاى اسماء جلاليه و ايمان كه ازمقتضيات اسماء
جماليه است،جامع است.چون او در مقام بقاء به حق مظهر ذات الهى كه مستجمع جميع
اسماء و صفات گشته و مجمع اسماء متقابله واقع است » (2) .اين مقام براى كل بشر بالقوه متحقق است،به اين معنى كه انسان در افق ظهور حقيقت سير
ميان كفر و ايمان مى كند،و فقط در مقام انسان كامل به معرفت تام و تمام حقيقت مى رسد.از
صدر تاريخ بشر،يعنى تاريخ حضرت آدم،اين كفر و دين ظهور و فعليت پيدا مى كند و بنابر
مظهريت انسان به اسماء متقابله جمال و جلال و قرب و بعد او از حق وحقيقت همواره وجود
دارد
.تاريخ با دين و ايمان آغاز مى شود.اما پس از مدتى اندك،كفر حجاب دين و ايمان مى گردد.
دو جامعه دين و كفر يعنى جامعه هابيلى و قابيلى در مقابل هم تكوين مى يابند.و تاريخ چنان
است كه غالبا حجاب كفر بر دين غلبه داشته وبشر خلق را حق مى پندارد،اما سرانجام با نور
حقيقت و دين،حجاب كفر دريده مى شود و دين ظهور كلى بر عالم و آدم پيدا مى كند (3) .
ولايت شد به خاتم جمله ظاهر
نماند در جهان يك نفس كافر
جماد و جانور يابد ازو جان
شود عدل حقيقى جمله ظاهر
ازو عالم شود پر امن و ايمان
بر اول نقطه هم ختم آمد آخر
شود عدل حقيقى جمله ظاهر
شود عدل حقيقى جمله ظاهر
معنى دينى تفسير مى شود،اما هر چه جلوتر مى آييم كفر بر هنر غلبه پيدا مى كند،و اين امر با
بعدانسان از حقيقت ملازمه دارد،تا به امروز كه هنر عين حجاب حق و حقيقت مى گردد.