تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی - نسخه متنی

محمد مددپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اما هنر اسلامى كه اين نوشته در آمدى است به شرح تفصيلى آن. (7) بى ترديد هنر اسلامى در
مقام هنر دينى،جلوه گاه حقيقت اسلام است.از اينجا اين هنر به حضرت نبى مكرم و ائمه
معصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين در مقام بانيان و طراحان و مبدعان صور نوعى
و نمونه هاى اصلى هنر اسلامى و قرآنى و به مقام مرجعيت و حجيت معرفت دينى و هنر
اسلامى،رجوع مى كند.

حضرت نبى اكرم(ص)انسان كاملى است جامع جمال و جلال الهى و صاحب مقام ولايت كه
مى توان او را به تعبيرى هنرمندى خواند كه هنرمندى اش نسبت بى واسطه با ذات احديت و
نيوشايى اسرارى دارد كه قدسيان با او در ميان گذاشته و از پرتو آن نور علم وحكمت و هنر بر
دلهاى مؤمنين تابيده است.عالم اسلامى همان ظهور و تجلى اسم اعظم الله اكبر و كل
و«حقيقت محمدى »است كه بى حجاب در افق چشم دل پيامبر اسلام(ص)و اهل بيت عصمت
و طهارت(ع)گشوده شده است
.اين مرتبه يعنى ظهور كلى عالم اسلامى اختصاص به انسان
كامل-حضرت نبى(ص)و ائمه(ع)-دارد،اما در مراتب نزولى چنانكه ابن عربى در فتوحات
مكيه بدان اشاره كرده وجود شاعران و هنرمندان را نيزفرا مى گيرد و پرتو الهام رحمانى و
ربانى روحشان را در حال سكر آميز ادراك وحدت حقيقى روشن مى گرداند
،«حال صحو»يا
روشنى پس از«حال سكر»ضمن ادراك عميق قلبى حاصل مى شود.آنان جلوه اى از حسن و
جمال ازلى را مشاهده و عالم صنع راپرتوى از حسن الهى تلقى مى كنند و اين حسن و جمال
را در صورت كلمات،الحان، نقوش،احجام ابداع مى كنند و اين چنين تجربيات معنوى هنر
اسلامى تكوين و تحقق مى يابد.اگر شهود حسن و جمال الهى «انكشاف حقيقت »را«روح »هنر
دينى و از آنجااسلامى بدانيم،نقوش و صور الحانى و كلامى همه «جسم »اين هنر خواهند بود.

قرب و بعد از«عالم اسلامى »مراتب اصالت و عدم اصالت هنر اسلامى را تعيين مى كند.هر قدر
هنرمندان مسلمان از وحى و پرتو نور نبوى و ولوى بيشتر بهره مى گيرند«عالم اسلامى »را
بيشتر به ذوق حضور و ديده باطن در مى يابند و هر قدر از اين پرتومحروم مى گردند،عالم
اسلامى بر ايشان در حجاب ظلمت مستور و مختفى مى ماند،و ازحقيقت و ولايت و توحيد
حقيقى فاصله مى گيرند.اينان همه هنرمندانى اند تشنه لب كه دروادى حيرت و
لالت سرگردانند،چنانكه «نجم الدين كبرى رازى »درباره «فتوح »چشم دلشان مى گويد:«ديده
بصيرت ايشان آن گاه گشاده شود كه ديده هواى نفس از مطالعه مزخرفات دنياوى و
مستلذات نفسانى و شهوات حيوانى بربندند» (8) .

/ 161