تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صورت نوعى «دور ارگانيستى فرهنگ جهان بزرگ(عالم اكبر)»اشپنگلر را چنين مى توان
ترسيم كرد:به اعتقاد او جريان فرهنگها و تمدنها نخست با«دوران بهارى »آغازمى شود كه در
MacrocosmOs (جهان)يا«ارگانيسم
مقام مقايسه با كودكى «ارگانيسم (5) عالم اكبر»
Microcosmos (فرد آدمى)است.آنگاه دوران تابستانى است كه مقارن است با
عالم اصغر»
جوانى فرد و در پى آن پاييز فرا مى آيد كه آخرين مرحله است و درزمستان فرهنگ مى توان
فرجام كار را يافت و همين مساوى است با انحطاط و بر افتادن ومرگ فرد انسانى.دوره كودكى يا بهار فرهنگ بنا به باور اشپنگلر شبيه به قرن خدايان «ويكو»است و بابيدارى
شعور دينى ممتاز مى گردد و نشانه هايى در خود دارد كه «احساس خداجويانه »از آنهاست.دين
و اسطوره از مشخصات ديگر اين دوران است كه بنا به اعتقاد ويكو واشپنگلر مشتركا يك «قرن
شاعرانه »است،درست همسان ايام كودكى «ميكرو كوسميك »يا فرد آدمى.در چنين صورت
بندى تاريخى اشپنگلر دوران معمارى ويژه اى را يادمى كند
و معتقد است بر اساس تقسيم
(Doric) ،فرهنگ
بندى اش از گذر تاريخى در ايام كودكى تمدنهاى معمارى دوريك
كلاسيك و بناهاى گنبدى عربى و اسلامى و تيپ اهرامى در مصر و معمارى گوتيگ (
Gothic) در غرب مظاهر آن است و از لحاظ اجتماعى نيز نظام پدر سالارى يا دوران
فئودالى از نمودارهاى ممتاز كننده اين دوره است.تابستان تمدن كه مرحله جوانى تاريخ يا
فرهنگ است به اعتقاد اشپنگلر دوره اى است كه در آن روح انتقادى آفريده مى شود
و رواج
مى يابد.در دين اصلاحاتى انجام مى گيرد و به عنوان نمونه پيدايش اوپانيشادها را در فرهنگ
هندى و برخاستن «لوتر»و«كالون »در غرب و«آيين ديونوسوسى »را به عنوان واكنشى در
مقابل «آيين آپولونى »نمونه هايى از اين دوره مى شناسد.چنين،قرن انتقادى ماوراء
الطبيعه(غيب زدايى ازانديشه بشرى)پديد مى آيد و يك صورت محض فلسفى جهان بينى
ارائه مى گردد.اين دوره از تاريخ زمانى است كه فرزانگان طبيعت انگار ايوانى و الئائيان در
فرهنگ كلاسيك به وجود آمدند
و يا مردانى چون دكارت،بوهمه و لا يبنيتس ظهور كردند.
درپاييز،فرهنگها بلوغ خويش را مى يابند و اين قرن روشنگرى است و دوره اى است كه فكرو
عقل بر شكوفايى خويش نائل مى آيد.در اين قرن «اعتقاد به اعتبار عقل »رواج مى يابدو دين
وجهى عقلى به خود مى گيرد.در هند اين دوره مقارن است با تحول منظم آيين بوداو بعد
پيدايش اوپانيشادها و سانكيا و همچنين در اين دوره است كه كشفيات مربوط به رياضيات
تحقق مى يابد.در فرهنگ كلاسيك،بار آمدن و ظهور متفكرانى چون سقراطو افلاطون و
ارسطو مميزه اين دوران است
و در غرب پيدايش عقل انگارى قرن هجدهم انگليسى و تفكر
دايره المعارف نويسان فرانسه مظهر آن است.در پايان اين دوره در غرب است كه مردانى چون
كانت و رومانتيسيستهايى چون گوته،شلينگ،هگل و فيشته بازمى آيند و انديشه خود را
سامان مى دهند،زمستان تمدنها در جهان بينى تاريخى اشپنگلرمميزه عظيمى دارد و آن
(cosmopolitism) است،اين دوران مقارن است با عصر
پيدايى بزرگشهر يا«جهان ولايى »
پست مدرن در غرب روح فائوستى يا اراده معطوف به قدرت كه روح فرهنگ غربى را بيان
مى كند اكنون به عصر انحطاط خود رسيده است وخطر نابودى تمدن جهانى غرب را تهديد
مى كند (6) .