تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی - نسخه متنی

محمد مددپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


1)اين نظر اغلب با اعمال متافيزيك تاريخى بر تاريخ شرق در بادى نظر داراى وثاقت ذاتى
است.

cosmoIogism و
2)مدار تفكر يونانى مبتنى بر كاسموسانتريسم و كاسمولوژيسم(
cosmocentrism ) يعنى مذهب اصالت جهان و جهان شناسى است،حال آنكه بر تفكر
theoIogism ) يعنى
theocentrism و
قرون وسطى تئولوژيسم وتئوسانتريسم(
مذهب اصالت خدا و خدا شناسى،و در دوره جديد آنتروپوسانتريسم و آنتروپولوژيسم(
anthroocentrisme ) يعنى مذهب اصالت انسان و انسان
anthrooLogisme و
شناسى غلبه پيدا مى كند.

3)شرك به نحوى تصرف در اسماء الهى نيز محسوب مى شود.حضرت على عليه السلام در
خطبه اول نهج البلاغه هنگامى كه از اوضاع فكرى عصر جاهليت سخن مى گويد،چنين
مى فرمايد:«گروهى خداوند را به خلقش تشبيه مى كردند،برخى در اسم او تصرف مى كردند.
»در همين دوره است كه به سخن شارحان بت پرستان «لات »را از الله و عزى را از عزيز و منات
از منان گرفته بودند.دهريان(عقلى مذهبان)عرب ستارگان و ماه را مى پرستيدند و زنان را در
زمره حيوانات تلقى مى كردند.

4)شرق در اينجا محدود به معنى سياسى و جغرافيايى نيست بلكه از آن معنايى فرهنگى و
معنوى ودينى استنباط مى شود.

5)در صومعه هاى بودايى كه شمايل سازى بسيار اساسى است،مؤمنان بودايى براى آنكه
نسخه بدلى ازبودا باشند سعى مى كردند از راه تكثير تصوير بودا و متون بودا به اين مهم
دست يابند.از اين روتشبه به مبادى قدسى و نمونه هاى ازلى ديانت بودايى جوهر اين دين بود.
ذكر منشا آسمانى هنر دردين هندو به صراحت آمده است.بر حسب ايتريا براهمانا (
(eva) ها نام
aitareya Brahmana) هر اثر هنرى درعالم خاك،به تقليد از هنر دوا
خدا يا موجود سماوى و الهى هندو كه در ادوار بعدى ندرتا به ديوان شرير اطلاق شده،
پرداخته شده است،«چه فيلى كه از گلى پخته باشند،چه شيئى رويين،چه جامه اى يا شيئى
زرين يا گردونه اى كه به قاطر مى بندند»،دواها برابر فرشتگان اند.

(myth) مسيحى كه منشايى آسمانى به بعضى تصاوير معجز اثر نسبت مى دهند،
قصص
نيز متضمن همان معنى اند.بنابر اين در ساحت هنر ميتولوژيك شرقى آدمى بايد به «روح
ابداع الهى »كه هنرمندازلى(نقاش ازلى و...)است روى آورد و در ساحت صنايع مستظرفه (
artisanat) به كار گيرد.رك به:هنر مقدس،بوركهارت،ص 10.

6)غربزدگى به معنى اعم عبارت است از نيست انگارى حق و حقيقت و غفلت از حقيقت و
مبداحقيقى عالم و آدم كه به دو صورت خود بنيادانه-كه انسان خود را حقيقت تلقى مى كند
وبنياد انديشانه-كه انسان موضوع «غير حق و حقيقت »را اصيل مى پندارد به پيدايى مى آيد،
اين موضوع مى تواند جهان،خدايان يا خداى باطل طاغوت باشد.

7)مسائل تاريخ فلسفه،تئودور اويزرمان،ترجمه پرويز بابايى،تهران،نگاه،1358،ص 11.

8)يكى از نويسندگان و معلمين فلسفه در كتاب قواعد كلى فلسفى در فلسفه اسلامى(جلد
دوم،تاليف غلامحسين ابراهيمى مزينانى،تهران،انجمن حكمت و فلسفه و مركز نشر
دانشگاهى،1360،ص 244)بر اين سخن كه در دوره قرون وسطى مدار تفكر فقط خداست
اعتراض كرده و آثارمتفكرين،علما و دانشمندان در زمينه طبيعيات و رياضيات(مانند ابن
هيثم،كمال الدين فارسى،ابوريحان بيرونى،ابن سينا و...)را دال بر طرح مطالبى غير از مساله
وجود خدا دانسته است.اين راناقض تقسيم(قسمت)تاريخ به ادوار سه گانه تاريخى(يونان،
قرون وسطى و جديد)پنداشته است.

مطلبى كه در آغاز بايد بدان اشاره كرد و تذكر داد اين است كه دائر مدار بودن خدا در فلسفه
قرون وسطى به اين معنى نيست كه ديگر بحث از طبيعيات و رياضيات و سياست مدن و
تدبير منزل و...

منتفى شود.آيا طبيعيات و رياضيات و ساير علومى كه مورد تجسس و مداقه و بحث و نظر
عالمان است مگر مظاهر و جلوه ها و مخلوقات با واسطه و بى واسطه خدا نيستند؟به علاوه
خدامدارى قرون وسطى صورت نوعى غالب بر تفكر بشرى است.نويسنده محترم در دنباله
بحث قاعده «الحد لايكتسب بالقسمه »در باب دوره جديد نيز همان اعتراضات را به نحوى
ديگر دارد.قبل از اين دوجهان مدارى يونانيان را مورد شك قرار مى دهد و مى نويسد كه
اساسا حد تاريخ را نمى توان تعيين كرد،حال آنكه اصلا مطلب «مطلب حد»نيست.بحث بر سر
صورت نوعى تاريخى است و ترقى وتقدم تاريخى.

Thomas Aquinas بزرگترين متفكر قرون وسطى(قرن سيزدهم)و مؤسس فلسفه
9)
و كلام رسمى كليساى كاتوليك(اسكولاستيك)فلسفه او امروز توميسم ناميده مى شود.
(Neo Thomism) خوانده اند.اين دو آخرين
صورت تجدد زده توميسم را نوتوميسم
تجارب فلسفى مسيحيت كاتوليكى درقلمرو اسكولاستيسيسم (Scholasticism)
محسوب مى شوند.

10)چند پرسش در باب فرهنگ شرق،احمد فرديد،مجله فرهنگ و زندگى،شماره اول،ص 36.

11)در آغاز جهان بيرون با صورتى نفسانى مورد محاكات و ابداع هنر كلاسيك و رمانتيك
جديد بوداما به تدريج غلبه با محاكات و ابداع جهان درونى و نفسانيات صرف مطلوب گرديد.

/ 161