تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی - نسخه متنی

محمد مددپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اما مسيحيت در قلمرويى به حكومت رسيده بود كه يكى از بزرگترين هنرهاى جهان يعنى
هنر يونانى-رومى در آن به ظهور رسيده بود.هنر مسيحى در حقيقت بر ويرانه هاى اين هنر
نسج يافت و بخشى از آن را در حكم ماده براى صورت نوعيه و كل مطلق خويش اخذ كرده و
شيوه اى جديد از معمارى و نقاشى و شعر و موسيقى و صنايع را بنا نهاد كه بالذات متباين با
هنر يونانى-رومى بود (7) .از نظر متفكران مسيحى صور خيالى آثار هنرى چون وديعه و
موهبتى الهى تلقى مى شدند،و از اين منظر ابداع هنرى و تفكر شعرى باپيدايى وجود متعالى
مسيح به كمال و تماميت مى رسيد و در حقيقت در اينجا آثار هنرى جلوه تذكرى بودند براى
تجسم لاهوت در ناسوت و خدا در وجود مسيح.

نگاهى چنين به هنر آن را به مقام تقدس در جامعه مسيحى مى رساند و از اينجاست
كه بسيارى از آثار هنرى يعنى شمايلها و ايكونها را در مقام و مرتبه و به منزله تصوير
منقوش كلمات انجيل و تورات تلقى كردند و شايسته پرستش و تقديس دانستند.مدتى نيز
Edit بر ضد اين تلقى پديد آمد كه به نام
نهضتى در زمان لئون سوم با فرمان مشهور
Iconoclasme معروف شد و پس از چندى به شكست انجاميد.
نهضت شمايل شكنى
به هر تقدير جريانى از هنر مسيحى در شرق بر اساس تلقيات فوق تكوين يافت و دربيزانس
شكفته شد.شاعران به محاكات ساحات وجودى مسيح(ع)(يعنى يكى از اقانيم ثلاثه)،مريم،
حواريون و قديسين و ديگر مضامين دينى پرداختند و سروده هايشان راحاصل الهامات غيبى
دانستند كه فرشتگان در آسمانها آنها را مى سرايند،و نقاشان درنقاشيها تصاوير مقدسين را در
كنار ديگر تصاوير چنان پرداختند كه ديگر واقع نمايى رابالتمام از دست داده بود.هيچگونه
پرسپكتيو طبيعى در آنها اعمال نمى كردند
 و رنگها را چون سمبلها و رموزى براى جلوه گرى
حقايق به كار مى گرفتند.معماران بيزانس بناهايى با شكوه و جلال ايجاد كردند و آنها را با
تصاوير و موزائيكهايى زيبا آراستند تا فضايى معنوى را القاء نمايند.اينان معمارى يونانى-رومى
را طرد كردند و بر زمينه صليبى شكل با هندسه مقدس و معنوى،كليساهاى بزرگى را بنا
كردند و گاه با تغييراتى در معابد يونانى-رومى،كليساهاى جديدى را ايجاد كردند كه تا
حدودى از سنت اصيل مسيحى دور بود.

يكى از نمونه هاى اين ابداع كليساى يحيى تعميد دهنده است كه قبلا معبد ژوپيتر بوده،و با
آمدن اسلام به فلسطين و سوريه(شام)با بنايى نو صورت مسجد جامع دمشق را گرفت و
برخى از عناصر و حالات قديم مسيحى خود را تا حدودى حفظ كرد.

/ 161