تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
انسان
در اين حالت احساس مادى و بى روح نسبت به اشياء و طبيعت نداردبلكه جان و نفس را
صورت و حقيقت آن تلقى مى كند.در اين منظر همه عالم به وجهى روحانى جلوه گر مى شود و
هنرمند از نظم اقليدسى-عقلى نر پرسپكتيوى كه در عالم يونانى و جديد سيطره داشته فارغ
مى شود و عالم واقع جاندار و پر رمز و راز مى گردد.پس با اين منظر نقاش خود را متوجه
عالمى فوق طبيعت مى كند و از اينجا تابع پرسپكتيونمى شود.مميزات فوق نه تنها مميز هنر ايرانى است بلكه هنر هندى،چينى،مصرى،يونانى ما قبل
كلاسيك،بين النهرينى و كلا همه هنرهاى اساطيرى و دينى قديم نيز چنين مميزاتى را
واجدند كه هر كدام كما بيش در ساختمان هنر اسلامى در حكم ماده شركت داشتند.