تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اما آنچه كه تاثير شعر را بيش از حساسيت شعرى و خيال عرب مى كرد عبارت بود ازاعتقادى
كه در تمام ادوار اساطيرى و دينى اساس تفكر هنرى و عرفانى و علمى بوده،وآن اين است كه
در باطن هر كدام از اين مواقف براى انسان الهامى يا وحيى وجود دارد،واساسا تفكر و
عرفت حاصل آن موهبت و وديعه آسمانى است،چنانكه يونانيان هم معارف را ناشى از«موز»ها
يعنى فرشتگان هنر مى دانستند،حتى «عقل »را نيز زمينى نمى دانستند (2) .از اينجا بنا به اعتقاد
عرب عصر جاهلى،نوعى ويژگى ماوراء طبيعى با نام شاعر ملازم بود.اينان معتقد بودند كه
موجودى نامرئى و نيرومند كه همان «جن »باشدبه وى الهام مى بخشد و يا حتى در دوران او
حلول كرده است.از اين رو به اعتقاد آنان هرشاعر،جنى خاص خود داشت.سخنان شاعر،خاصه
هجاهاى او از قدرتى خباثت آميزبرخوردار بود و به همين جهت همچنانكه پيش از اين گفتيم،
قبائل،شاعران اسير رادهان بند مى زدند تا شايد از قدرت زيان آور سخنانشان رهايى يابند (3) .مضامين شعر نيز با حساسيت شعرى عرب تطبيق مى كرد،و آن عبارت بود از عشق شديد به
افتخار و شرف كه برجسته ترين خصيصه اعراب بوده است و همين خصيصه درسراسر اشعارى
كه در دست داريم محسوس است.در اين اشعار،شاعران به مفاخر خود،به كثرت افراد و
فرزندان خود،به شجاعت و آزادگى خود،به حمايتى كه از مردمان مى كنند،به كمكى كه به
نيازمندان روا مى دارند،مى بالند.شاعران دزدهايى را كه براى سخاوت و بخشندگى دزد
مى شوند مى ستايند.در قصايد و اشعار غنايى عشق و معشوق وخمريات نيز غالب مضامين را
تشكيل مى دهد.خطابه در ميان عرب وضعى شبيه به شعر داشت اما نفوذ آن كمتر بود.خطبه ها غالبانيازمند
رجز خوانى و حماسه بودند تا تاثير لازم را در مردم دلير بگذارند و آنها را به جنگ وادارند،از
اين رو حالت طبيعى و زندگى بر اساس «عصبيت »پيدايى خطبه سرايى را براى ايجاد
حساسيت و ابراز مباهات و تنفر اقتضا مى كرد
و البته گاه نيز براى اظهارادب و فضل از
خطابه استفاده مى شد.خطيبان در جامعه خود لباس خاصى مى پوشيدند وبا حركات عصا و
نيزه افكار خود را مجسم مى ساختند.اين خطيبان غالبا شاعر نيز بودند وقبيله اى كه شاعرش
زياد بود خطيبش هم زياد بود.از نكات جالب اينكه اين شاعران وخطيبان عليرغم فصاحت و
بلاغت و زيبايى بيان،خواندن و نوشتن نمى دانستند.امرى كه موجب مى شد خطبا در ميان اعراب رشد كنند،مسئله اعزام هيئتها بود و
همين اعزامها بود كه پس از اسلام موجب برترى موقت خطبا بر شاعران شد.زيرا در
ايام جاهليت وجود شاعر براى حفظ و نجات تبار و دفاع از شرافت و ناموس قبيله ضرور بودو
در اسلام اعزام مامورين و هيئتهاى مختلف كه از لوازم اوضاع سياسى-اجتماعى عصربود
وجود خطيب را ايجاب مى كرد تا به آن وسيله جمعيتهايى تشكل يابد و خصم رامجاب و قانع
كنند.