1)شرح گلشن راز،شيخ محمد لاهيجى،صفحات 291-292.«روايت حقيقت »به صور مختلفى آمده است،از جمله به اين صورت «ان الله سبعين الف حجاب من نور و ظلمة لوكشفهالاحرقت سبحات وجهه كل من ادركه بصره ».2)شرح گلشن راز،شيخ محمد لاهيجى،صفحات 291-292.«روايت حقيقت »به صورمختلفى آمده است،از جمله به اين صورت «ان الله سبعين الف حجاب من نور و ظلمة لوكشفهالاحرقت سبحات وجهه كل من ادركه بصره ».3)«هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون »،سوره «توبه »،آيه 33.4)توجه به صورت ظاهر و حسن و جمال ظاهر و خلقى و مجازى در هنرهاى جديد،خود مانعى براى كنده شدن از اين صورت ظاهر و رفتن به معناى باطن است.همچنان كه بت پرست تعلق به صورت بت پيدا مى كند،هنرمند دوره جديد حسن و جمال اصيل و حقيقى را نيست مى انگارد و فراموش مى كند و تنها حسن و جمال ظاهرى انسان و متعلقات او را مى بيند،در حالى كه حسن وجمال آدمى و ديگر موجودات همه حكايت از حسن و جمال احدى دارد.از اينجا زيبايى هنردوره جديد كه مستلزم غفلت از جمال خداوند است رجوع بههنر كفر مى كند.5)رك به:مباحث فصل اول در باب اسماء الهى.6)براى تفصيل مطلب در باب مسيحيت رجوع شود به كتابهاى حكمت معنوى و ساحت هنرو سيرحكمت و هنر مسيحى در جهان غرب از راقم اين سطور.7)اين كتاب شرح تفصيلى فصل هنر اسلامى در كتاب حكمت معنوى و ساحت هنر است.8)مرصاد العباد،نجم الدين رازى،به تصحيح محمد امين رياحى،تهران،علمى و فرهنگى،1366،ص 536.9)عوالم سه گانه ملك و ملكوت و جبروت يا به تعبير«شاه نعمت الله ولى »در رسائل(تصحيح نوربخش،ج 3،ص 110)عالم چهارگانه معانى،ارواح،مثال مطلق و شهادت مطلقه ذيل ظهور عالم اسلامى در حكمت اشراق و عرفان به شرح و تفسير درآمد،و در شهود متفكران و هنرمندان اسلامى اين عوالم كم و بيش بسته به مرتبه احوال و مقاماتشان مشهودگرديده است.10)در اين باره رجوع شود به مقاله «مبانى مطالعه هرمنوتيك اثر هنرى »از كتاب خود آگاهىتاريخى نگاشته راقم اين سطور.11)چنانكه خواهد آمد انكشاف حقيقت در«ساحت هنر»به قوه خيال و صورت خيالى و كشفمخيل مى پيوندد.12)اين مقام و مرتبه اولياء الهى است يا آنان كه به اولياء و حكماى انسى تشبه مى جويند.در اين بين برخى مباحث نظرى نويسندگان عرفانى جديد يا عرفان نما پس از پايان عصر سيطره مطلق پوزيتيويسم در راه و رسم مطالعات هنر نيز در ميان مى آيد كه به تدريج قليلى به درد دين حقيقى گرايش مى يابند و با نيست انگارى مضاعف و مركب در موضع نزاع قرار مى گيرند و سلبا از آن مى گذرند به تفكر معنوى اولياء نزديك مى گردند بى آنكه بالتمام آن را تجربه كرده باشند،چنانكه در رنه گنون مى توان اين حال را مشاهده كرد.عده اى نيز نه مانند رنه گنون عارف مسلك اند و نه چون هانرى كربن آزادانديش،بلكه ميان اين دو سير مى كنند و به تجربه عقلى-دينى در قلمرو ساحت نظرى معرفت درك اهتمام مى ورزند چونان بوركهارت يا .Coomaraswamy اينان رامى توان كم و بيش در زمره اهل حكمت كوماراسوامىمعنوى هنر دينى و شرقى قرار داد.13)از اين نويسندگان مى توان رنه گنون،تيتوس بوركهارت،هانرى كربن،اكبر تجويدى، حسين نصر،داريوش شايگان،لوئى ماسينيون،رينولد نيكلسون را نام برد.البته بايد گنون و ركهارت را به عنوان مؤسس مطالعه هرمنوتيك و معنوى هنر به حقيقت بسيار نزديك دانست. درباره برخى از اين نويسندگان ر.ك به:عالم خيال و فضاى مينياتور ايرانى،نوشته حسين نصر و نيز: for the arts,1998.refaee. nastr,isLamic Art an sirituoLity, new elhi,lnira anhi national center syye ossen 14) ر.ك به:هنر اسلامى(زبان و بيان)،تيتوس بوركهارت،ترجمه مسعود رجب نيا،تهران،سروش،1366،ص 23-26.