تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی - نسخه متنی

محمد مددپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اما اين تحول بسيار بطى ء بود و آنچه غلبه داشت همان هنر باطل و كفر آميز اموى بود،بدين
ترتيب كه پس از عهد خلفاى راشدين دوران سلطنت اموى فرا رسيد و اين موقع عهد عيش و
عشرت شد و دوران زهد و تقوى به روزگار فسق تبديل گرديد.آمدن بسيارى از اقوام تحت
پرچم امويان فرهنگ ايشان را نيز به خدمت اينان در آورد واز آنجا كه همه خلفاى اموى(به
استثناء عمر بن عبد العزيز)بى دين و متجاهر به فسق بودند،آن جهات و وجوهى از فرهنگ
مشركين را مورد توجه قرار دادند كه به عياشى و ارضاى شهواتشان مدد مى رساند
.از اين رو از
تمام صنايع و هنرهاى تجملى كه مى توانستندوسايل فسق و فجور باشند بهره جستند.
سازندگان و نوازندگان ايرانى و رومى از آن گروهى بودند كه مورد حمايت امويان قرار گرفتند
و موجب گسترش موسيقى فاسقانه درجامعه اسلامى شدند.بعضى از اعراب موسيقى ايرانى
را با شعر عرب آميختند و آن رامتنوع ساختند. سلاطين اموى عموما در ترويج موسيقى و
تشويق موسيقى دانان هم عقيده و يكزبان نبودند،بلكه بعضى چون «سليمان بن عبد
الملك »ظاهرا مخالف رواج و شيوع موسيقى بود (1) .

لكن اكثر سلاطين اموى به جهت اينكه
اهل خوشگذرانى بودند به ترويج و تشويق موسيقى پرداختند و همين امر موجب رواج
موسيقى(غناء)در عصر امويان شد.نخستين خليفه خوشگذران عياش «يزيد بن معاويه »بود كه
در دوران خلافت وى نه تنها موسيقى بلكه همه نوع هنرهاى فسق آميز در حجاز به خصوص
مدينه و مكه شيوع يافت،ولى تازمان «وليد بن يزيد بن عبد الملك »موسيقى در حجاز محصور
ماند و همين كه وليد خليفه شد سازندگان و نوازندگان را از مدينه به دمشق آورد
و از آن به
بعد در سراسر ممالك اسلامى موسيقى رواج گرفت.زيرا خليفه وقت ميگسار و عياش بود و با
نهايت بى باكى همه نوع هرزگى مى كرد و هم خود او درباره معايب غناء چنين مى گويد:«از
غناءبپرهيزيد،زيرا غناء آبرو و حيا را مى برد،شهوت را مى افزايد،مروت را نابود مى كند ومانند
شراب انسان را مست و از خود بيخود مى كند.ساز و آواز مشوق فسق و فجور است.

من اين را مى گويم اما غناء را از جان بيشتر دوست دارم.غناء براى من بهتر از آب سردگوارا
براى تشنه جگر سوخته مى باشد.ولى حق آن است كه حقيقت گفته شود.»وقتى خليفه هرزه
خوشگذران اين طور از غناء(موسيقى بزمى)بد بگويد،خلفاى پرهيزگارى چون «عمر بن عبد
العزيز»اموى و«مهتدى »عباسى طبعا بايد از شيوع موسيقى جلوگيرى كنند.بعضى نيز به
مصالحى مدتى محدود موسيقى را منع مى كردند و سپس آن را موردحمايت قرار مى دادند و
حتى بعضى از ايشان آهنگساز بودند.«عمر بن عبد العزيز»قبل ازخلافت موقعى كه فرمانرواى
حجاز شد به موسيقى و غناء مشغول گشت آنگاه وليد بن يزيد آهنگهايى ساخت كه به نام وى
باقى ماند (2) .

/ 161