تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«وقتى از او پرسيديم چرا سازش-دوتار كوچك عربى-كه همراه با نواى آن ترنم و قصه خوانى
مى كرد،تنها دو سيم دارد،پاسخ داد:افزودن سيم سومى به ساز،همانانخستين گام در راه
بدعت و الحاد است.وقتى خداوند جان حضرت آدم را آفريد،آن جان نخواست به كالبد در آيد،و
چون پرنده اى پيرامون قفس تن پرپر مى زد.آنگاه خداوند به فرشتگان فرمود دوتار را كه
يكى «نرينه »نام دارد و آن ديگرى «مادينه »،به صدادرآورند و جان كه مى پنداشت نغمه در
ساز-كه همان كالبد است-جاى دارد،در كالبدشد و بندى آن گشت.از اين رو تنها دو سيم كه
همواره نر و ماده نام دارند،براى آزاد ساختن جان از بدن كافى است » (3) .در اين ميت(قصص)وجود در معنايى ابدى و جاويدان تجلى مى كند.بدينسان در هنراسلامى
همه امور شبيه آسمان خدا يا الوهيت مى گردد و اين چنين بنياد معنوى موسيقى درعصر
اسلامى پى افكنده مى شود.