تفسیر نمونه جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
گرفته است.ثانيا- امروز مذهب (يا لا اقل تاثير مذهب) از قسمتى از جوامع بشرى بر چيده شده در حالى كه مىبينيم جنگها به صورت وحشتناكترى گسترش يافته است. و با ابعاد وسيعتر و شدت بيشتر در نقاط مختلف دنيا ادامه دارد آيا اينها به خاطر مذهب است؟ يا اين كه روح سركش جمعى از انسانها سرچشمه واقعى اين جنگها است منتها يك روز در لباس مذهب و روز ديگر در لباس مكتبهاى سياسى و اقتصادى، و روزهاى ديگر در قالبهاى ديگر خودنمايى مىكند. بنا بر اين مذهب در اين ميان گناهكار نيست، اين افراد سركش هستند كه گناهكارند و آتش جنگها را به بهانههاى گوناگون شعلهور مىسازند.ثالثا- مذاهب آسمانى" مخصوصا اسلام" بر اثر خاصيت ضد نژاد پرستى و مليت پرستى سبب شدند كه بسيارى از مرزهاى نژادى و جغرافيايى و قبيلهاى بر چيده شوند و جنگهايى كه از آنها سرچشمه مىگرفت طبعا از ميان رفت و به اين ترتيب قسمتى از جنگها در پرتو مذهب از تاريخ زندگى بشر حذف شد، به علاوه روح صلح و دوستى و اخلاق و عواطف انسانى كه مورد توجه همه مذاهب آسمانى بوده است اثر عميقى در كم كردن خصومتها و نفرتهاى اقوام مختلف داشته و دارد.رابعا- يكى از رسالتهاى مذاهب آسمانى آزاد ساختن طبقات محروم و رنجديده بوده است و به همين دليل جنگهايى در ميان پيامبران و پيروان آنها با ستمگران و استثمار كنندگان همچون فرعونها و نمرودها در مىگرفته است.اين جنگها كه در حقيقت جهاد آزادى بخش انسانها محسوب مىشدند نه تنها براى مذاهب عيب نبودند بلكه نقطه قوت آنها به حساب مىآيند، درگيريهايى كه پيامبر اسلام (ص) با مشركان عرب و رباخواران مكه از يك سو و با قيصرها و كسرىها از سوى ديگر داشت همه از اين قبيل بودند.