تفسیر نمونه جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
آزار و رنجش نيازمندان است نباشد.بنا بر اين كسانى كه در راه خداوند بذل مال مىكنند ولى به دنبال آن منت مىگذارند يا كارى كه موجب آزار و رنجش است مىكنند در حقيقت با اين عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بين مىبرند.آنچه در اين آيه بيشتر جلب توجه مىكند اين است كه قرآن در واقع سرمايه زندگى انسان را منحصر به سرمايههاى مادى نمىداند، بلكه سرمايههاى روانى و اجتماعى را نيز به حساب آورده است.كسى كه چيزى به ديگرى مىدهد و منتى بر او مىگذارد و يا با آزار خود او را شكسته دل مىسازد، در حقيقت چيزى به او نداده است زيرا اگر سرمايهاى به او داده سرمايهاى هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقيرها و شكستهاى روحى به مراتب بيش از مالى باشد كه به او بخشيده است.بنا بر اين اگر چنين اشخاصى اجر و پاداش نداشته باشند كاملا طبيعى و عادلانه خواهد بود بلكه مىتوان گفت چنين افراد در بسيارى از موارد بدهكارند نه طلبكار زيرا آبروى انسان به مراتب برتر و بالاتر از ثروت و مال است.نكته ديگر اينكه منت گذاردن و اذيت كردن در آيه با كلمه" ثم" كه معمولا براى فاصله بين دو حادثه (و به اصطلاح براى تراخى) است ذكر شده بنا بر اين معنى آيه چنين مىشود كسانى كه انفاق مىكنند و بعدا منتى نمىگذارند و آزارى نمىرسانند پاداش آنها نزد پروردگار محفوظ است.و اين خود مىرساند كه منظور قرآن تنها اين نيست كه پرداخت انفاق مؤدبانه و محترمانه و خالى از منت باشد بلكه در زمانهاى بعد نيز نبايد با يادآورى آن منتى بر گيرنده انفاق گذارده شود، و اين نهايت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانى مىرساند.بايد توجه داشت كه منت و آزارى كه موجب عدم قبول انفاق مىشود اختصاص به مستمندان ندارد بلكه در كارهاى عمومى و اجتماعى از قبيل جهاد در