تفسیر نمونه جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
پيامبر اسلام (ص) چنين بودند.خداوند در اين آيه به پيامبرش دستور مىدهد كه از بحث و مجادله با آنها دورى كن و به جاى آن براى راهنمايى و قطع مخاصمه" بگو: به آنها كه اهل كتاب هستند (يهود و نصارى) و همچنين درس نخواندهها (مشركان) آيا شما هم (همچون من كه تسليم فرمان حقم) تسليم شدهايد" (وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ أَ أَسْلَمْتُمْ)." اگر به راستى تسليم شوند هدايت يافتهاند، و اگر روىگردان شوند و سرپيچى كنند بر تو ابلاغ (رسالت) است" و تو مسئول اعمال آنها نيستى (فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ).بديهى است منظور تسليم زبانى و ادعايى نيست، بلكه منظور تسليم حقيقى و عملى در برابر حق است، اگر آنها در برابر سخنان حقيقى سر تسليم فرود آورند، با توجه به اينكه دعوت تو آشكار و آميخته با منطق و دليل روشن است مسلما ايمان مىآورند و اگر ايمان نياورند تسليم حق نيستند و تنها دعوى اسلام و تسليم در برابر فرمان حق دارند.كوتاه سخن اينكه: وظيفه تو ابلاغ رسالت است، آميخته با دليل و برهان، و اگر روح حقجويى در آنها باشد پذيرا مىشوند، و اگر نشوند تو وظيفه خود را انجام دادهاى.و در پايان آيه مىفرمايد:" خداوند به اعمال و افكار بندگان خود بينا است" (وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ).او مدعيان دروغى تسليم را از راستگويان مىشناسد و نيات محاجه كنندگان را كه براى چه هدفى بحث و گفتگو مىكنند مىداند، و اعمال همه را از نيك و بد مىبيند و به هر كس جزاى مناسب مىدهد.