تفسیر نمونه جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
مقوقس در برابر اين منطق شروع به تحسين نمود و گفت:" احسنت انت حكيم من عند حكيم":" آفرين بر تو، مرد فهميدهاى هستى كه از طرف شخص فهميدهاى آمدهاى"." حاطب" سپس چنين اضافه كرد: پيش از شما كسى (يعنى فرعون) در اين كشور حكومت مىكرد كه مدتها به مردم خدايى مىفروخت، خدا او را نابود ساخت تا زندگى وى براى شما مايه عبرت گردد، ولى شما كوشش كنيد كه زندگيتان براى ديگران موجب عبرت نگردد! پيامبر اسلام (ص) ما را به آيين پاكى دعوت نمود و قريش با او سرسختانه مبارزه كردند، جمعيت يهود با كينهتوزى خاص با او به مقابله برخاستند، و نزديكترين افراد به اسلام مسيحيان هستند، به جانم سوگند همان طور كه موسى نبوت حضرت مسيح را بشارت داد، حضرت مسيح نيز، مبشر محمد (ص) بود، ما شما را به سوى اسلام دعوت مىكنيم همانطور كه شما پيروان تورات را به انجيل دعوت نموديد، هر ملتى كه دعوت پيامبر حقى را بشنود بايد از او پيروى كند، من نداى محمد (ص) را به سرزمين شما رسانيدم شايسته است كه شما و ملت مصر به اين دعوت پاسخ گوئيد،" حاطب بن ابى بلتعة" مدتى توقف كرد تا پاسخ نامه رسول اللَّه (ص) را دريافت دارد.چند روز گذشت، روزى" مقوقس"،" حاطب" را به كاخ خود فرا خواند، از او خواست تا توضيح بيشترى در باره اسلام در اختيار او بگذارد.حاطب در پاسخ او گفت: محمد (ص) ما را به پرستش خداى يگانه دعوت مىكند، و دستور مىدهد مردم شبانه روز پنج بار با پروردگار خود از نزديك ارتباط پيدا كنند، نماز بگذارند، و يك ماه را در سال روزه بدارند و خانه خدا (مركز توحيد) را زيارت كنند، به پيمان خود وفادار باشند، و از خوردن خون و مردار دورى كنند، و مقدارى از خصوصيات زندگى پيامبر اسلام را نيز براى او شرح داد." مقوقس" گفت: اينها نشانههاى خوبى است، من تصور مىكردم كه خاتم