تفسیر نمونه جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
تعليمات آنها است چگونه ممكن است اين مقامات بزرگ را از سوى خدا پيدا كنند و در عين حال به سوى شرك دعوت نمايند.سپس مىافزايد: بلكه (سزاوار مقام او اين است كه بگويد) افرادى باشيد الهى آن گونه كه تعليم كتاب الهى به شما داده شده و درس خواندهايد" و هرگز غير خدا را پرستش نكنيد (وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ).آرى فرستادگان الهى هيچگاه از مرحله بندگى و عبوديت تجاوز نكردند و هميشه بيش از هر كسى در برابر خداوند خاضع بودند بنا بر اين امكان ندارد از جاده توحيد خارج شوند و مردم را به شرك دعوت كنند." ربانيين" جمع" ربانى" به كسى گفته مىشود كه ارتباط او با" رب" (پروردگار) قوى باشد «1» و از آنجا كه واژه" رب" به كسى گفته مىشود كه به اصلاح و تربيت ديگران پردازد مفهوم اين واژه در آيه بالا آن است كه هرگز سزاوار پيامبران نيست كه مردم را به پرستش خويش دعوت كنند آنچه براى آنها سزاوار است اين است كه مردم را در پرتو تعليم آيات الهى و تدريس حقايق دينى به صورت دانشمندان الهى و ربانى در آورند افرادى كه جز خدا نپرستند و جز به سوى علم و دانش دعوت نكنند.از جمله مزبور استفاده مىشود كه هدف انبياء تنها پرورش افراد نبوده بلكه هدف تربيت معلمان و مربيان و رهبران مردم بوده است يعنى كسانى كه بتوانند محيطى را با علم و ايمان خود روشن سازند.در آيه فوق نخست به مساله تعليم (ياد دادن) و سپس به مساله" تعلم" و" درس خواندن" اشاره شده تفاوت اين دو كلمه از اين نظر است كه" تعليم" معنى