تفسیر نمونه جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
أُمَّةً واحِدَةً). «1»و در آن روز تضادى در ميان آنها وجود نداشت، زندگى بشر و اجتماع او ساده بود، فطرتها دست نخورده، و انگيزههاى هوى و هوس و اختلاف و كشمكش در ميان آنها ناچيز بود، خدا را طبق فرمان فطرت مىپرستيدند و وظايف ساده خود را در پيشگاه او انجام مىدادند (اين مرحله اول زندگانى انسانها بود)، كه احتمالا فاصله ميان زمان آدم و نوح را پر مىكرد.سپس زندگى انسانها شكل اجتماعى به خود گرفت و مىبايد هم چنين شود زيرا انسان براى تكامل آفريده شده و تكامل او تنها در دل اجتماع تامين مىگردد (و اين مرحله دوم زندگى انسانها بود).ولى به هنگام ظهور اجتماع، اختلافها و تضادها به وجود آمد چه از نظر ايمان و عقيده و چه از نظر عمل و تعيين حق و حقوق هر كس و هر گروه در اجتماع و در اينجا بشر تشنه قوانين و تعليمات انبياء و هدايتهاى آنها مىگردد تا به اختلافات او در جنبههاى مختلف پايان دهد (اين مرحله سوم بود)." در اينجا خداوند پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت دهند و انذار كنند" (فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ).(و اين مرحله چهارم بود.)در اين هنگام انسانها با هشدارهاى انبياء و توجه به مبدأ و معاد و جهان ديگر كه در آنجا پاداش و كيفر اعمال خويش را در مىيابند براى گرفتن احكام الهى و قوانين صحيح كه بتواند به اختلافات پايان دهد و سلامت جامعه و سلامت انسانها را تامين كند آمادگى پيدا كردند. و لذا مىفرمايد:" خداوند با آنها كتاب آسمانى به حق نازل كرد تا در ميان مردم در آنچه اختلاف داشتند حكومت كند