فلسفه خلقت انسان نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
تضاد وجود ندارد، برخلاف حيات دنياكه آميخته با همه اين امور است.براي رسيدن به آن حيات بايد در همين دنيا به تلاش و كوشش پرداخت،چرا كه حيات اخروي نتيجه حيات دنيوي است. به گفته پيامبر«9»:الدنيا مزرعه الاخره «دنيا كشتزار آخرت است».بنابراين چون حيات دنيوي مقدمه حيات اخروي است، قرآن حياتدنيوي را نفي نميكند. آنجا حيات دنيوي را بيارزش تلقي ميكند كه دنيابدون رابطه با حيات اخروي مطرح شود. يعني انسان بدون آنكه در فكروانديشه حيات اخروي باشد، بر طبق خواستههاي منفي و هوا وهوسهايزودگذر خود زندگي كند و لحظات گرانبهاي عمر را به تباهي بكشاند.براي نيل به حيات ابدي شرايطي لازم است كه در آيه زير به آنها اشارهشده است:وَ مَنْ اَرادَ الخِرَهَ وَ سَعي لَها سَعْيَها وَ هُو مُومِنٌ فاوُلئِكَ كانَ سَعْيُهُم مَشكُوراً آن كسي كه سراي آخرت را طلب كند و براي نيل به آن سعي وكوشش كند، در حالي كه ايمان داشته باشد، سعي و تلاش آنها دارايپاداش خواهد بود. (اسراء 19) طبق آيه فوق براي رسيدن به حيات اخروي سه شرط لازم است.1. اراده انسان به حيات ابدي تعلق پيدا كند. يعني انسان خواهان حياتاخروي باشد، نه آنكه فقط به زندگي دنيوي توجه داشته باشد.2. سعي و تلاش آدمي در جهت رسيدن به حيات اخروي 3. ايمان به خدا انگيزه اعمال انسان باشد.