4. شرايط‌ نامساعداجتماعي - فلسفه خلقت انسان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه خلقت انسان - نسخه متنی

عبدالله نصری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هستند ــ براي‌ خود در نظر بگيرد و براي‌ رسيدن‌ به‌ آنهابكوشد. اما متأسفانه‌ افراد انساني‌، به‌ جاي‌ آنكه‌ چنين‌ هدفهاي‌ نسبي‌ را به‌عنوان‌ وسيله‌اي‌ براي‌ وصول‌ به‌ فلسفه‌ خلقت‌ در نظر گيرند، آنها را هدف‌مطلق‌  حيات‌ به‌ حساب‌ آورده‌، به‌ آن‌ عشق‌ مي‌ورزند و بنا گزير به‌ هنگامي‌كه‌ با شكست‌ مواجه‌ مي‌شوند، حياتشان‌ رنگ‌ باخته‌ و زندگي‌ چهره‌اي‌ تيره‌وتار به‌ خود مي‌گيرد. چنين‌ افرادي‌ عموماً طالب‌ موقعيتي‌ هستند كه‌هدفگيري‌ كرده‌اند، نه‌ آنكه‌ جوياي‌ فلسفه‌ آفرينش‌ باشند. و از همين‌ جاست‌كه‌ اگر پس‌ از شكست‌ در هدف‌ خويش‌ به‌ موقعيت‌ خود دست‌ يابند، هرگزسوال‌ از فلسفه‌ و هدف‌ زندگي‌ را مطرح‌ نخواهند كرد.

4. شرايط‌ نامساعداجتماعي

نابسامانيهاي‌ زمانه‌ و شرايط‌ نامساعداجتماعي‌ نيز موجب‌ مي‌شوند تا افرادي‌ كه‌ از زندگي‌ خود ناراضي‌ هستند به‌فكرشان‌ مسئله‌ هدف‌ آفرينش‌ و فلسفه‌ زندگي‌ خطور كند. كسي‌ كه‌ بر اثر فقرو فلاكت‌ ناگزير است‌ از صبح‌ تا شب‌ كار كند، فردي‌ كه‌ از يك‌ زندگي‌طبيعي‌ محروم‌ است‌ و كل‌ّ زندگيش‌ كار و كوشش‌ است‌ و رنج‌ و زحمت‌ ــآن‌ هم‌ به‌ بهاي‌ از دست‌ دادن‌ طعم‌ واقعي‌ زندگي‌ ــ به‌ ناچار از خود سؤال‌مي‌كند كه‌ حاصل‌ اين‌ زندگي‌ و هدف‌ آن‌ چيست‌؟ كساني‌ هم‌ هستند كه‌مي‌خواهند وضع‌ موجود خود را بهتر سازند ولي‌ چون‌ موفق‌ نمي‌شوند، به‌بيهوده‌ بودن‌ زندگي‌ و بي‌هدفي‌ جهان‌ آفرينش‌ نظر مي‌دهند. بسياري‌ از اين‌افراد اگر به‌ زندگي‌ مورد نظر خود دست‌ يابند، ديگر به‌ طرح‌ سؤال‌ از فلسفه‌آفرينش‌ نمي‌پردازند، چرا كه‌ اينان‌ در واقع‌ طالب‌ تغيير موقعيت‌ زندگي‌ خودبوده‌، چون‌ به‌ خواسته‌ خود نرسيده‌اند، آن‌ را به‌ حساب‌ سؤال‌ از فلسفه‌ وهدف‌ زندگي‌ قرار داده‌اند.

5. سؤال‌ حقيقي‌ از فلسفه‌ خلقت

سؤال‌ گروه‌هاي‌ فوق  از فلسفه‌ حيات‌ به‌پاسخ‌ واقعي‌ نمي‌رسد، چرا كه‌ فلسفه‌ زندگي‌ و آفرينش‌ را جدي‌ و دقيق‌مطرح‌ نمي‌كنند، بلكه‌ جوياي‌ چيزهايي‌ هستند كه‌ چون‌ به‌ دست‌ نمي‌آورندبه‌ سراغ‌ فلسفه‌ حيات‌ مي‌روند.

براي‌ طرح‌ صحيح‌سؤال‌ خلقت‌ بايد ازافقي‌ بالاتر به‌ حيات‌نگريست‌ وخود را از قلمروحيات‌ مادي‌ بيرون‌كشاند و مشرف‌ بر زندگي‌ و شؤن‌ آن‌شد.

بسياري‌ از افراد انساني‌ فقط‌ به‌ زندگي‌ طبيعي‌ توجه‌ دارند كه‌ حاصل‌ جمع‌خواب‌ و خوراك‌ و ارضاي‌ غرايز طبيعي‌ است‌ و بدون‌ توجه‌ به‌ اينكه‌ هريك‌از اين‌ امور داراي‌ هدف‌ روشني‌ است‌، مي‌خواهند سراغ‌ فلسفه‌ زندگي‌ را ازهمين‌ حيات‌ طبيعي‌ بگيرند.

طرفداران‌ فلسفه‌ پوچي‌ نيز به‌ همين‌ اشتباه‌ دچار شده‌اند، زيرا اينان‌ فقط‌به‌ حيات‌ طبيعي‌ نگريسته‌ و مي‌خواهند فلسفه‌ حيات‌ را از همين‌ حيات‌ به‌دست‌ آورند. و چون‌ براي‌ اين‌ حيات‌ نمي‌توانند فلسفه‌اي‌ به‌ دست‌ آورند،لذا به‌ نفي‌ زندگي‌ و معناداري‌ حيات‌ مي‌پردازند.

خلاصه‌ براي‌ آنكه‌ بتوان‌ به‌ فلسفه‌ زندگي‌ و هدف‌ آفرينش‌ دست‌ يافت‌،بايد خود را از زندگي‌ طبيعي‌ كنار كشيد و از افقي‌ بالاتر به‌ آن‌ نگريست‌.

توكز سراي‌ طبيعت‌ نمي‌روي‌ بيرون‌كجا به‌ كوي‌ حقيقت‌ گذر تواني‌ كرد

/ 47