ديدگاه ملاصدرا - فلسفه خلقت انسان نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
خداوند واجب و ضروري است كه مخلوقات را بيآفريند.اشاعره نه تنها نفي وجوب از فعل حق تعالي ميكنند، بلكه بر خلاف معتزله،افعال الهي را خالي از هرگونه غرض و غايت ميدانند. يعني معتقدند كهافعال حق تعالي هيچگونه غرض و غايتي ندارد. اشاعره براين نظريه معتزلهكه معتقدند خداوند بندگان را خلق كرده تا به آنها فايدهاي برساند، ايرادميگيرند، چرا كه براي خداوند در فايده رساندن به ديگران فايدهاي متصورنيست. در مورد خداوند فقط ميتوان گفت كه افعال وي حكيمانه است.البتهحكيمانه به اين معنا كه هر آنچه او ميكند عين حكمت است نه هر آنچه كهحكيمانه است او ميكند. درست مثل اعتقادشان به مسئله عدل كه ميگويندهر آنچه خدا ميكند عين عدل است، نه هر آنچه كه عدل است او ميكند.به بيان ديگر نميتوان عدل و حكمت را مقياس فعل خداوند دانست، بلكهفعل خداست كه ملاك و مقياس عدل و حكمت است.اشكال بزرگ نظريه اشاعره اين است كه عقل را در تشخيص افعالخداوند از كار انداختهاند. آنها احكام ضروري عقل را ناديده گرفتهاند، درحالي كه براساس همين احكام ضروري عقلي ميتوان وجود خدا را اثباتكرد؟ از اشاعره بايد سؤال كرد كه چرا شما در مورد اثبات خدا احكامضروري عقلي را ميپذيريد، ولي در مورد افعال خداوند اين احكام را نفيكرده و عقل را ناتوان ميدانيد. البته معناي اين سخن اين نيست كه خداوند رامحكوم به احكام عقلي كنيم. يعني احكامي را كه عقل ما از نظام عالم وجودانتزاع ميكند بر خدا جاري سازيم، چرا كه منشأ اين احكام، همان گونه كهگفتيم، عالم وجود است. آن هم عالمي كه خود ساخته شده خداوند است.پس چگونه ميتوان احكام و قوانيني را كه خود بر عالم هستي حاكم كردهاست. يعني ساخته شده خود اوست، بر او حاكم كرد.بلكه مراد آن است كهعقل ما ميتواند خصوصيات افعال او را درك كرده، و بسياري از مجهولاتخود را در اين زمينه كشف كند. به طور مثال اگر چه خداوند عين حكمتاست، ولي ما ميتوانيم با مطالعه بر روي افعال او از اين مسئله كه دارايصفت حكمت است، آگاه شويم. يعني مطالعه پديدههاي جهان آفرينش كهداراي نظم بوده و جامع تمام جهازات وجودي براي رسيدن به غايتوجودي خود هستند، نشانگر اين است كه مبدأ وجود داراي حكمت است.اشكال اشاعره نيز در بحث از فاعليت حق تعالي در اين است كه بهترجيح بلامرجح قايل شدهاند. يعني صدور فعل را از خداوند بدون مرجحدانستهاند كه اين خود باطل است.ديدگاه ملاصدرا
ملاصدرا براساس مباني فلسفي خود موفق شده تا آراء عرفا وفيلسوفان راجمع كند. وي در ابتداء از خداوند با عنوان «فاعل بالتجلي» ياد ميكند.فاعل بالتجلي، فاعلي است كه داراي اراده و آگاهي بوده و هم به خودشو هم به فعلش عالم است و از علم به ذاتش نيز فعلش تحقق پيدا ميكند. علمبه ذاتش، منشأ علم به فعلش ميباشد. علم او علم تفصيلي است و از علم بهفعلش، خود فعل تحقق پيدا ميكند.تـحقق فـعل عـلم به فـعل عـلم به ذات براي درك اين نوع فاعل ميتوان نفس انساني را مثال زد، چرا كه نفسانساني مبدأ همه كمالات و افعال بوده و با علم حضوري به خود، علمتفصيلي به كمالات و افعال دارد.بنابراين در فاعل بالتجلي: