جهان‌ آفرينش‌ به‌ سوي‌ كمال‌ - فلسفه خلقت انسان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه خلقت انسان - نسخه متنی

عبدالله نصری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جهان‌ آفرينش‌ به‌ سوي‌ كمال‌

از آنچه‌ گفته‌ آمد، به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيديم‌ كه‌ هدف‌ آفرينش‌ انسان‌بازگشت‌ به‌ خود انسان‌ مي‌كند نه‌ آنكه‌ خلقت‌ جهان‌ و موجودات‌ انگيزه‌اي‌بوده‌ براي‌ خدا تا با پيدايش‌ جهان‌ و جهانيان‌ به‌ هدف‌ خود برسد. چرا كه‌لازمة‌ فيض‌بي‌پايان‌خداوندي‌، خلقت‌ موجودات‌ و جهان‌ آفرينش‌ بوده‌است‌.

در اينجا به‌ اين‌ بحث‌ مي‌پردازيم‌ كه‌ حكمت‌ الهي‌ اقتضا مي‌كند كه‌موجودات‌ و بويژه‌ انسان‌ به‌ سوي‌ كمال‌ سير كند. دو دليل‌ براي‌ اثبات‌ اين‌موضوع‌ مي‌توان‌ ارايه‌ داد.

1. دستگاه‌ آفرينش‌، موجودات‌ را به‌ سوي‌ كمال‌ مي‌كشاند (هدايت‌تكويني‌).

2. بعثت‌ انبياء (هدايت‌ تشريعي‌).

نگاهي‌ هر چند كوتاه‌ به‌ موجودات‌ جهان‌ هستي‌ نمايشگر آن‌ است‌ كه‌همه‌ آنها به‌ سوي‌ كمال‌ رهسپارند. دانه‌ گندم‌ يا هستة‌ ميوه‌اي‌ كه‌ در دل‌ خاك‌نهفته‌ است‌، همواره‌ مراحلي‌ را طي‌ مي‌كنند تا به‌ كمال‌ نهايي‌ خود، كه‌ بوتة‌گندم‌ يا ميوه‌اي‌ مطلوب‌ است‌، دست‌ يابند و همچنين‌ نطفه‌اي‌ كه‌ در رحم‌مادر بسته‌ مي‌شود، از آغاز پيدايش‌ به‌ سوي‌ هدف‌ غايي‌ خود يعني‌ انسان‌كامل‌ رهسپار است‌.

با مطالعة‌ هر يك‌ از موجودات‌ جهان‌ آفرينش‌ در مي‌يابيم‌ كه‌ با هدايت‌تكويني‌ به‌ سوي‌ كمال‌ نوعي‌ خود در حركت‌اند. در اينجا به‌ چند نكته‌ مهم‌اشاره‌ مي‌كنيم‌:

الف‌. براي‌ اينكه‌ بررسي‌ كنيم‌ كه‌ منظور از سير جهان‌ به‌ سوي‌ كمال‌چيست‌؟ يعني‌ چگونه‌ عالم‌ طبيعت‌ به‌ سوي‌ كمال‌ سير مي‌كند،بايد معنا ومفهوم‌ تكامل‌ را دريابيم‌؟ بايد ديد كه‌ منظور و مقصود فلاسفة‌اسلامي‌ ازكمال‌ چيست‌؟ از ديدگاه‌ فلسفه‌اسلامي‌،  اگر  شيئي‌ از قوه‌ به‌ فعل‌ برسد، مي‌گوييم‌ آن‌شي‌ تكامل‌ پيدا كرده‌ است‌. و حركت‌ جوهرية‌ ملاصدرا نيز با اين‌ تعريف‌،بيانگر وجود تكامل‌ در اشياست‌، چرا كه‌ در حركت‌ جوهري‌، كه‌ حركت‌ درگوهر و ذات‌ شي‌ است‌، شي‌ در هر مرحله‌اي‌ از مراحل‌ وجودي‌ خود،استعدادها و توانهايش‌ تبديل‌ به‌ فعل‌ مي‌شود. و شي‌ در مرحلة‌ جديد، كمال‌پيشين‌ خود را از دست‌ مي‌دهد و كمال‌ ديگري‌ به‌ دست‌ مي‌آورد، به‌ بيان‌دقيقتر، كمال‌ مرحلة‌ پيشين‌ در مرحلة‌ جديد قرار مي‌گيرد. تعريف‌ فلاسفه‌ ازحركت‌ نيز ناظر بر همين‌ معناست‌. فلاسفه‌ در تعريف‌ حركت‌ گفته‌اند.

خُرُوُج‌ الشَّي‌ءِ مِن‌َ القُوة‌ِ اِلي‌َ الْفِعل‌ِ عَلي‌ سَبيل‌ِ التّدريج‌َ

/ 47