آنچه را كه لازم داشته، اعطا كرده است. هرگياه و جانداري راكه مورد مطالعه قرار دهيم، در مييابيم كه هريك هماهنگي كامل با محيطزيست خود داشته و آنچه را كه مورد نيازش است دارا ميباشد. نكته دوممسئله هدايت و رهبري موجودات است. يعني هر يك از موجودات ازنيروهايشان در مسير ادامه حيات خود استفاده ميكند تابه هدف وجودي خودنايل آيند.
وَ م'ا خَلَقنَا السَّماءَ وَ الاَرْضَ و مابَيْنَهُم'ا ب'اطلاً ما آسمان و زمين وآنچه راكه درآنهاست باطل نيافريديم. (ص 27) وَ م'ا خَلَقْن'ا السَّم'واتِ وَ الاَرْضَ وَ م'ا بَينَهُم'ا لا'عِبينَ ما آسمانها و زمين و آنچه را كه در آن است بيهوده نيافريدهايم.(دخان 38) كلمه لاعب مشتق از كلمه لعب است. كلمه لعب به معناي بازي وسرگرمي است. لعب به معناي عملي است كه هدف و غرض عقلاني نداشتهباشد، بلكه غرض آن يك غرض خيالي و وهمي باشد، مانند بازي كودكانكه اشيايي را ميسازند و سپس خراب ميكنند.
خداوند عالم را به وجودنيآورده تا پس از مدتي آن را از ميان ببرد. مبدأ وجود، جهان را براي نيل بهغايت و هدفي حقيقي خلق كرده است و جهان به سوي آن هدف در حركتاست. خداوند عالم را به وجود نياورده تا پس از مدتي آن را از ميان ببرد.مبدأ وجود جهان را براي نيل به غايت و هدفي حقيقي خلق كرده است وجهان به سوي آن هدف در حركت است.
هَوَ الذّي خَلَقَ السمَّ'واتِ و الاَرْضَ بالحَقِّ او كسي است كه آسمانها و زمين را بر حق آفريد. (انعام 73) م'ا خَلَقَ اللّ'هُ السَّم'واتِ وَ الاَرْضَ وَ م'ا بَيْنَهُم'ا اِلاّ' بالحقِّ خداوند آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان آنهاست جز براساسحق نيافريد. (تغابن 3) اَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فياَنْفُسِهِمْ م'ا خَلَقَاللّ'هُالسَّم'واتِ وَالاَرْضَ و م'ا بَيْن'هما اِلاّ' بالحَقِّ آيا با خود نميانديشيد كه خدا آسمانها و زمين و آنچه را كه درميان آنهاست جز به حق نيآفريده است. (روم 7) آيات فوق نشانگر آن است كه عالم هستي بيهوده آفريده نشده است.جهان هستي از وجودي عاطل و باطل برخوردار نيست.جهان آفرينش دارايمقصد و مقصودي است كه براي رسيدن به آن مقصد و مقصود آفريده شدهاست. جهان هستي بر اثر تصادف كور و كر آفريده نشده تا هدفي را به دنبالنداشته باشد، بلكه جهان و همه اجزاء و ابعاد آن از هدف و غايتي خاصبرخورد است كه به سوي آن در حركت است. در آيات زير نيز به هدفداريانسان اشاره شده است:
اَفَحِسِبْتُمْ اَنَّم'ا خَلَقن'ا كُمْ عَبَثاً وَ اَنَّكُمْاِلَيْن'ا لا'تُرْجِعُونَ آيا گمان كردهايد كه ما شما را بيهوده آفريدهايم و شما به سوي مابازگشت نميكنيد.
(مومنان 115) اَيَحْسَبُالاِنْس'انُ اَنْ يُتْرَكَ سُديً آيات فوق هدفداري حيات انساني را ثابت كرده و به همگان گوشزدميكند كه انسان بيهوده آفريده نشده است. انسان موجودي باطل و به خودرها شده نيست كه بر اثر يك سلسله عوامل حساب شده و تصادف كر و كوربه جهان پرتاب شده باشد، بلكه انسان براي رسيدن به مقصدي آفريده شدهو بازگشت و رجوع او به سوي مبدأ آفرينش است.
علي«(ع)» هم در نهجالبلاغه از هدفداري انسان و جهان چنين سخن بهميان آورده است:
فَاِنَّاللّ'هَ سُبْح'انَهُ لَمْيَخْلُقُكُمْ عَبَثاً وَ لَمْيَتْرُكُكُمْ سُديً خداوند سبحان شما را بيهوده نيافريده و به حال خود وانگذاشتهاست.