الف. فاعل داراي اراده و آگاهي است.
ب. علم به ذات منشأ علم به فعل ميشود و علم به فعل نيز منشأ تحققخود فعل ميگردد.
ج. منشأ فاعليت فاعل و انگيزه تحقق فعل صرف علم فاعل به ذاتشميباشد.
د. علم فاعل به فعلش عين ذاتش ميباشد.
ه . علم فاعل به فعل هم قبل از تحقق فعل و هم بعد از تحقق آن علمتفصيلي است.
خلاصه ملاصدرا براساس مباني فلسفي خود به بررسي فاعليت خداوندپرداخته و بخوبي توانسته اثبات كند كه خداوند «فاعل بالتجلي» است.ملاصدرا با طرح قاعده «بسيط الحقيقه كل الحقايق» توانسته نظريه عرفا را كهميگويند عالم تجلي وجود حق تعالي است با نظريه فلاسفه كه براساسفياضيت الهي پيدايش عالم را توجيه ميكنند جمع كند. استدلال ملاصدرا رابه صورت زير ميتوان بيان كرد:
1. حقتعالي بالذات، علت العلل اشياء و مبدأ همه حقايق وجودياست.
2. حق تعالي به ذات خود عالم است.
3. علم تام به علت تامه مستلزم علم تام به معلول است.
4. نتيجه آنكه: خداوند كه علت تامه همه حقايق وجوديه است و علم بهذات خود نيز دارد، ناگزير علم به همه مخلوقات و موجودات كه معلولاتوي هستند، دارد. يعني علم خداوند به ذات خود ــ كه عين ذاتش ميباشد ــعلم به اشياء به نحو اكمل و اتم است. و حضور وي نزد ذاتش مساوي است باحضور همه موجودات نزد ذات وي.
اين نكته را نيز بايد در نظر داشت كه چون ذات حق تعالي وجود صرفو صرف وجود است و از نظر شدت كمالات وجودي فوق لايتناها است وعلم وي نيز جزو ذات وي است، يعني علم وي عين ذاتش ميباشد، پس علمحق تعالي، اتم و اكمل علوم و ادراكات است و هيچ مرتبهاي از مراتب علمنيز كه كمال محسوب شود، نميتواند در ذات وي نباشد. در واقع آنها كهعلم تفصيلي الهي را قبل از خلقت براي ذات باريتعالي در نظر نميگيرندنقصي را نادانسته براي او تصور كردهاند. به عبارت ديگر، اگر حق تعالي درمرتبه ذاتش و قبل از خلقت به همه اشياء و مخلوقات و معلولات خود به نحواتم و اكمل علم نداشته باشد، در واقع قصور و نقصاني در ذات وي راه يافتهاست، يعني جهل وناداني به ذات او راه پيدا كرده است.
علم حق تعالي به ماسواي خود به صورت، صور مرتسمه در ذات نيست،چنانكه بوعلي گمان كرده است، بلكه عبارت است از وجود معاني كثيرهعلميهاي كه منطوي در ذات حق تعالي هستند و طبق اصول چهارگانه فوق نيز، موجوديت اين معاني كثيره نيز به نحو بساطت و به وجود وحداني درذات حق تعالي است و ديگر در آن مقام اثري از تشخصات و تعينات خاصهر موجودي نيست. يعني آنكه همه موجودات و حقايق وجوديه نزد ذاتباريتعالي حضور و انكشاف دارند و حضور آنها نزد حق تعالي به اتم انحاءحضور وانكشاف است كه البته انكشاف حقايق و موجودات را در مرتبه ذاتحق تعالي كه بر طبق نظام وجود است، علم بسيط يا علم عنايي يا عنايت الهيهميگويند.
در واقع چون علم حق تعالي فعلي است، نه انفعالي؛ يعني علم وي علتتحقق معلولهاي خارجي و موجودات است، پس علم وي به نظام اتم اشياءموجب تحقق آن نظام يعني عالم هستي است.