فلسفه خلقت انسان نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«حركت خروج تدريجي شي است از قوه به فعل» بنابراين تعريف، هر نوع حركتي، حركت تكاملي است، چرا كه درهرگونه حركتي قوهها تبديل به فعل ميشود. دانهاي كه در دل خاك نهفته وميرود تا درختي پر ميوه شود، هر آن در حال تكامل است. سيبي كه اززردي به سرخي ميرود در حال تكامل است، زيرا استعداد سرخي كه درابتدا داشته به فعليت ميرسد. سلولي كه تبديل به انسان ميشود، حركتش،حركت تكاملي است. زيرا در ابتدا استعداد انسان شدن را داشته است و آنگاه كه انسان بالفعل ميشود قوهها و توانهايش را به فعليت رسانده است. حتيحركت در مكان نيز حركت تكاملي است، زيرا جسمي كه از يك مكان بهمكان ديگر انتقال پيدا ميكند، در ابتدا داراي توان و قوة انتقال بوده است كهبا انتقال پيدا كردن، اين قوه تبديل به فعل شده است. همچنين حركت زمينبه دور خود يا حركت آن به گرد خورشيد، تكامل است، زيرا كه زميناستعداد و توان حركت به دور خورشيد را دارد كه وقتي تحقق پيدا كند،نمايشگر آن است كه قوه و توانها تبديل به فعل شده است.بنابراين، تكامل معنايي جز اين ندارد كه قوهها و توانهاي يك شي تبديلبه فعليت شوند. خواه بر حجم شي افزوده شود يا نشود و اين اشتباه است كهبعضي گمان كردهاند اگر يك شي تكامل پيدا كند، حتماً بايد بر حجم آنافزوده شود. اينكه ميگويند تكامل افزايش است، افزايش به معناي افزودگيدر ابعاد شي نيست، بلكه همان گونه كه گفتيم، به فعليت رسيدن قوهها وتوانهاست.ب. هر موجودي داراي استعدادي است كه بر اساس آن استعداد، واجدكمال ميشود.به طور مثال، آن استعدادي كه نباتات دارند، هرگز جمادات ندارند. ازهمين روي، هر كدام براساس استعداد مربوط به خود صفات وجوديش را ازقوه به فعليت ميرساند. به بيان ديگر، هر موجودي براساس صفت واستعدادهايي كه دارد، رو به كمال ميرود.بنابراين، كمال هر موجودي رابايد در رابطه با استعدادهاي آن موجود در نظر گرفت و هيچ گاه نميتوانيك نوع كمال خاصي را براي همه موجودات در نظر گرفت.ج. كمال امري نسبي است.صفتي ممكن است براي يك شي كمال باشد، اما براي شيئي ديگرنقص. به طور مثال، شيريني براي ميوههايي چون سيب و گلابي كمال است،اما براي ليمو ترش يا غوره نقص به شمار ميرود.د. شرايط محيطي و عوامل برون ذاتي گاه موجب جلوگيري از به فعليترسيدن استعدادهاي دروني موجودات ميشوند. مثلاً آب و هواي نامساعد وعدم رسيدگي به گياه موجب جلوگيري از تحقق يافتن صفات وجودي گياهميشود. دانة گندمي كه در درون خاك نهاده شده اگر از پرورش صحيح بازماند، پژمرده شده و از ميان خواهد رفت.خلاصه آنكه نيروهاي بالقوه در سرشت و نهاد هر موجودي نهفته استكه براساس مرحله قبل از خود، فعل است و نسبت به مرحلة بعد قوه.هر موجودي پس از طي كردن تمام مسيرهاي تكاملي و پشتسرگذاردن قوهها و فعلهاي گوناگون سرانجام به كمال نوعي خود ميرسد. بهطور مثال ميوهاي مثل سيب و پرتقال كه در نخستين مراحل وجودي خوددانه هستند، مراحلي را پشت سر ميگذارند تا به كمال نوعي خود، كهميوههايي داراي طعم و شكل و خواص ويژهاي هستند، برسند.ه . هدف نهايي خلقت، انسان است.همان گونه كه قبلا اشاره كرديم هر يك از موجودات جهان آفرينشداراي غرض و غايتي