[ به ياد دارم در ايام خلافت، معاويه بيعت كردنم را نكوهش كرد. به وى نوشتم:] گفته اى كه «من چونان شتر در مهار كشيده شدم تا از من بيعت گرفته شود.» به خداوندى خدا سوگند كه آهنگ نكوهش مرا داشته اى اما در ستايشم قلم زده اى، رسوايى مرا خواسته اى ولى خود را به رسوايى كشانده اى. مسلمان، تا زمانى كه در دين خود شك نكرده، در باورهاى يقينش ترديدى راه نيافته باشد، به هيچ روى نبايد از مظلوم واقع شدن خويش احساس كاستى كند. اين حجّت كه آوردم براى جز تو خواندم امّا به هر حال به ميزانى كه هم اينك به خاطرم رسيد از تو نيز دريغ نداشتم.
پاسخ به يكى از يهوديان
يهودى گفت: پيامبر خود را به خاك نسپرده، دچار اختلاف شديد، گفتم: ما درباره روايات آن حضرت و نه شخص او اختلاف كرديم. ليكن شما پس از گذر از دريا و پيش از آنكه پايتان بخشكد به پيامبرتان گفتيد: «براى ما خدايى بساز چنان كه آنان را خدايانى است» و او گفت: «شما گروهى جاهل ايد.»