تفسير لاحكم اِلاّ لِلّه - تاریخ اسلام به روایت امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ اسلام به روایت امام علی (ع) - نسخه متنی

محمد حسین دانش کیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفسير لاحكم اِلاّ لِلّه

روزى ديگر مردى ندا در داد كه حق حاكميت جز براى خدا نيست و تو و اصحاب را نشايد كه حكومت كنيد. گفتم:

سخن حقى است كه آهنگ باطل دارد. آرى جز فرمان خداوند، فرمانى نباشد. اما آنچه اينان مى گويند، مرادشان حكومت و اجراى فرمان خدا است. در حالى كه مردم ـ نيكوكار يا بدكار ـ نيازمند فرماندهى هستند تا در پناه فرماندهى او، مؤمن بكوشد و كافر نيز زندگى را سينه بدوشد، خداوند هر چيزى را به سرانجام مقدرش برساند، و از اين رهگذر اموال عمومى گردآورى و دشمن سركوبى شود. راه ها امن گردد و حق ناتوان از زورمند گرفته شود، تا نيكان بياسايند و بدان فرصت آزردن ديگران را نيابند.

در مورد شما، فرمان خدا را چشم دارم، اما به روزگار حاكمى نيكوكار و شايسته. خويشتن بانان در تلاش انجام كار شايسته اند، و در حكومت بد و بدكار، پليدان امكان كاميابى از زندگى مى يابند تا روزگار هركدامشان به سرآيد و آنان را مرگ در ربايد.

پاسخى به پسر مسهر طايى

[ و آنگاه كه پسر مسهر طايى فرياد برآورد: لاحكم الاّ لِلّه به گوشش رساندم:]

ساكت شو، اى شكسته نيش، كه خداى زشت رويت كند. به خدا سوگند، روزى كه حق ظهور كرد تو مردك بى شخصيتى بودى كه صدايت به گوشى نمى رسيد، تا آن كه باطل نعره برآورد و تو چونان شاخ بزى سر كشيدى!

/ 89