/ سوره رحمن / آيه هاى 61 - 46 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 27

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 27

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره رحمن / آيه هاى 61 - 46

46 . وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ.

47 . فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.

48 . ذَواتا أَفْنانٍ.

49 . فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.

50 . فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ.

51 . فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.

52 . فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ.

53 . فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.

54 . مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ.

55 . فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.

56 . فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ.

57 . فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.

58 . كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ.

59 . فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.

60 . هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ.

61 . فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ.

ترجمه

46 - و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد [و از مرزهاى مقررات او نگذرد]، دو باغ [بهشت ] خواهد بود.

47 - پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟!

48 - [آن دو بوستان ] داراى شاخسارهايى [فراوان و تماشايى ]هستند.

49 - پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دورغ مى انگاريد؟!

50 - در آن دو [بوستان ] دو چشمه روان است.

51 - پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دورغ مى انگاريد؟!

52 - در آن دو [باغِ پرطراوت و زيبا] از هر ميوه اى دو نوع وجود دارد.

53 - پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دورغ مى انگاريد؟!

54 - [آنان ] در حالى كه بر بسترهايى كه آستر آن ها از ديباى ستبر است، تكيه زده اند و ميوه آن دو باغ، نزديك [و در دسترس آنان ] است.

55 - پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دورغ مى انگاريد؟!

56 - در آن [بوستان ]ها ديده فروهشتگانى هستند كه پيش از اينان هيچ انس و جنى به آنان دست نزده است.

57 - پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دورغ مى انگاريد؟!

58 - تو گويى آنان [در سپيدى و درخشندگى و زيبايى ] ياقوت و مرجانند.

59 - پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟!

60 - آيا پاداش نيكى [و شايسته كردارى ] جز نيكى است؟!

61 - پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دورغ مى انگاريد؟!

نگرشى بر واژه ها

افنان: اين واژه جمع «فنن» بسان «قلم» مى باشد و به مفهوم شاخه هاى تازه و پر برگ و بار است.

ذواتا: تثنيه «ذات» به مفهوم صاحب و دارنده است.

اتكاء: تكيه كردن با حالت بزرگى و كرامت بر پشتى هاى جالب و فاخر كه در كاخ ها و محفل هاى شاهان و زورمداران براى تكيه نمودن مى چينند.

فرش: اين واژه جمع «فراش» مى باشد كه به آن بستر خواب يا رختخواب و تختخواب گفته مى شود.

بطائن: اين واژه جمع «بطانه» به مفهوم آستر و باطن در برابر رويه و ظاهر آمده است.

جنى: ميوه رسيده و آماده چيدن.

يطمثهن: اين واژه از ريشه «طمث» به مفهوم خون عادت ماهانه زنان، و نيز به مفهوم خون زوال بكارت آمده است و در آيه، منظور اين است كه: زنان زيباروى بهشتى كه براى ازدواج با انسان هاى خداپرست و عدالت پيشه آماده اند، دوشيزه هستند و هرگز دست به آنان نرسيده است. با اين بيان، واژه «طمث» به مفهوم «مسّ» و دست زدن نيز آمده است.

تفسير

پاداش خداجويان درستكار

در آيات پيش، سخن از دوزخيان تيره بخت و عذاب و كيفرى بود كه در انتظار آنان است، امّا اينك در ترسيم پرتوى از پاداش شايسته و دل انگيزى كه براى خداترسان و شايسته كرداران نويد داده شده است مى فرمايد:

وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ

و براى آن كسى كه از مقام پروردگارش بترسد و به زشتى و گناه دست نزند، دو باغ زيبا و پرطراوت بهشت خواهد بود.

به باور پاره اى منظور اين است كه: و براى كسى كه خود را در برابر خداى دادگر بنگرد و از حسابرسى او بترسد و در نتيجه از گناه و ستم و قانون شكنى دورى جويد، دو باغ پرنعمت و پرطراوت خواهد بود.

امّا از ديدگاه «مجاهد» منظور كسى است كه تصميم به گناه و ستم مى گيرد، امّا با يادآورى عدالت خدا و حسابرسى او، از دست يازيدن به گناه و بيداد دست نگاه مى دارد...

و پاره اى ديگر بر آنند كه: منظور كسى است كه در آشكار و نهان، خدا را حاضر و ناظر و مراقب خويش مى نگرد، از اين رو از گناه و ستم دورى مى جويد و به انجام كارهاى شايسته همت مى گمارد و كارها را خالصانه و دور از چشم مردم انجام مى دهد.

امام صادق در اين مورد فرمود:

من علم انّ الله يراه، و يسمع ما يقول من خير و شر فيحجزه ذلك عن القبيح من الاعمال، فله جنتان.(136)

آن كسى كه مى داند خداى آگاه او را در همه حال مى بيند و آنچه مى گويد، مى شنود و آنچه از نيكى و زشتى انجام مى دهد، مى داند و اين ايمان به خدا و توجه به ذات بى همتاى او، وى را از دست يازيدن به زشتكارى و بيداد باز مى دارد؛ چنين كسى از مقام پرورگارش مى ترسد و دو بوستان زيبا و پرطراوت بهشت براى اوست.

از ديدگاه «مقاتل» يكى از مفسران پيشين منظور از دو بوستان عبارتند از باغ «عدن» و باغ «نعيم».

امّا از ديدگاه پاره اى منظور از اين دو بوستان، دو باغ بهشتى است كه يكى در كاخ او و ديگرى بيرون از كاخ او مى باشد.

«جبايى» مى گويد: منظور از دو باغ در آيه، دو بوستان بهشتى است كه يكى قرارگاه اوست و ديگرى قرارگاه همسران و خدمتگزاران اوست.

و از ديدگاه پاره اى ديگر منظور باغى است از طلا و بوستانى از نقره.

و از پى آن دگرباره هشدار مى دهد كه:

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ

پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟!

آن گاه در وصف اين دو بهشت يا اين دو بوستان پرطراوت و زيبا مى فرمايد:

ذَواتا أَفْنانٍ

آن دو بوستان پرنعمت و زيبا داراى شاخسارهاى فراوان و پرطراوت و پوشيده از نعمت ها هستند.

از ديدگاه «ابن عباس» منظور اين است كه: انسان خداترس و پرواپيشه صاحب نعمت هاى رنگارنگ و پرشكوه خواهد بود.

امّا از ديدگاه «ضحاك»، صاحب ميوه هاى گوناگون و پرطراوت خواهد بود.

از ديدگاه گروهى از جمله «اخفش» منظور اين است كه انسان پرواپيشه در سراى ديگر داراى درختان پرطراوت و پرنعمت خواهد بود؛ چرا كه شاخه ها و برگ و بارهاى بسيار كنايه از درختان بسيار است و درختانى پرنعمت و فراوان نيز كنايه از باغ ها و بوستان ها...

و بار ديگر هشدار مى دهد كه:

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ

پس اينك كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟!

پس از اشاره به بوستان هاى پرنعمت و زيبا، مى افزايد:

فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ

در آن دو بوستان پرطراوت و زيبايى كه براى انسان خداجو و پرواپيشه آماده شده است، دو چشمه زيبا و تماشايى نيز هماره مى جوشند و آبى صاف و زلال و گوارا روان مى سازند و آن آب در ميان درختان در جريان است.

از ديدگاه پاره اى منظور از آن دو چشمه زيبا، يكى چشمه «سلسبيل» است و ديگرى چشمه «تسنيم».

به باور «عطيه عوفى» از يكى از اين دو چشمه زيبا، آبى صاف و گوارا - كه هرگز طعم و رنگ آن تغيير نمى پذيرد - مى جوشد و از ديگرى شراب پاك و لذت بخشى براى شايستگان.

در آيه بعد باز هم هشدار مى دهد كه:

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ

پس شما اى پريان و آدميان، كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى شماريد؟!

در ادامه سخن از آن دو بوستان پرطراوت و زيبا مى فرمايد:

فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ

در آن دو بوستان سرسبز و پرنعمت از هر ميوه اى دو نوع موج مى زند:

در تفسير اين آيه دو نظر رسيده است:

1 - به باور گروهى منظور اين است كه: در آن بوستان ها از هر ميوه اى دو نوع آن، همانند نر و ماده خواهد بود و به همين جهت هم به «زوجان» تعبير شده است. اين دو نوع، شايد به صورت ميوه تر و خشك آن، نظير انجير تازه و كشمش، انجيز تازه و خشك، و همين گونه از ديگر ميوه ها كه خشك آن ها نيز همان منافع و خواص تازه آن ها را دارند، خواهد بود.

2 - امّا به باور پاره اى ديگر منظور از دو نوع ميوه، نوعى بسان ميوه هاى دنيا خواهد بود و نوع ديگر آن ميوه هايى است كه چشم ها آن ها را نديده و در دنيا نمونه ندارند.

و باز در آيه بعد به طرح اين پرسش انديشاننده مى پردازد كه:

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ

پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى شماريد؟!

آن گاه در اشاره به نعمت ديگرى از نعمت هاى اين دو باغ براى خداترسان و شايسته كرداران - كه امنيت و آرامش كامل است - مى فرمايد:

مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ

اين در حالى است كه شايسته كرداران دنيا در بهشت پرطراوت و زيبا بسان بزرگان و شاهان بر تخت ها و فرش هايى تكيه زده اند كه آستر آن ها از پارچه هاى ابريشمين و ارزشمند است.

واژه «متكئين» حال است از «من» در آيه 46 كه مى فرمايد: و لمن خاف... نكته ديگر اين است كه در آيه از «آستر» تخت و پشتى ها ياد شده و نه از رويه آن ها، چرا؟ اين بدان دليل است كه وقتى آستر و باطن پشتى و تختى اين گونه ارزشمند بود و از حرير ضخيم فراهم شد، ديگر زيبايى و شكوه ظاهر و رويه آن آشكار است كه چگونه خواهد بود!

پاره اى مى گويند: رويه هاى آن تخت ها و پشتى ها از حرير نازك خواهد بود و آسترى آن از حرير ضخيم.

امّا پاره اى بر آنند كه واژه «استبرق» نوعى حرير است كه نه چندان ضخيم است و نه خيلى لطيف و نازك.

از «ابن عباس» آورده اند كه مى گفت: هنگامى كه آستر اين گونه باشد، ديگر رويه آن ها چگونه خواهد بود؟! فقط خدا مى داند!

از «سعيد بن جبير» پرسيدند، وقتى آستر اين تخت خوابها از حرير است، ديگر رويه آن ها از چه خواهد بود؟

او گفت: فقط خدا مى داند... و آن گاه به تلاوت اين آيه پرداخت كه: فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين(137)

در ادامه آيه مى افزايد:

وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ

و ميوه هاى آن دو بوستان رسيده و آماده و در دسترس آنان است.

واژه «جنى» به مفهوم ميوه رسيده و چيده شده است.

«ابن عباس» مى گويد: منظور اين است كه درخت هاى آن بوستان ها شاخه هايشان با تمايل و اشاره دوستان خدا نزديك مى شود تا ايستاده و يا نشسته، هر ميوه اى را كه مى خواهند بچشند.

«مجاهد» در اين مورد مى گويد: ميوه هاى آن بوستان هاى بهشتى به خواست خدا چنانند كه بندگان شايسته كردار در هر حالتى باشند - نشسته يا ايستاده و يا خوابيده - در صورت تمايل به آنان نزديك مى شوند و آنان بدون حركت و تلاش از آنها بهره ور مى گردند.

و باز هم هشدار مى دهد كه:

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ

پس شما اى پريان و آدميان، كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى شماريد؟!

پس از وصف پرتوى از ويژگى هاى آن دو بوستان خداترسان و خداپرستان و دادگران، اينك در اشاره به نعمت ديگرى از نعمت هاى آن دو باغ مى فرمايد:

فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ

در آن بوستان هاى زيبا و پرطراوت بهشت، زيبارويانى هستند كه جز به همسران خويش عشق نمى ورزند و جز بر چهره آنان چشم باز نمى كنند و لبخند نمى زنند.

ممكن است منظور اين باشد كه: بر روى تخت ها و فرش هايى كه از آنها سخن رفت حوريه هايى هستند كه جز بر چهره همسران خويش چشم نمى گشايند و جز آنان را نمى نگرند.

از «ابوذر» آورده اند كه مى گفت: آن حوريان بهشتى به شوهرانشان مى گويند: به شكوه و عزت پروردگار سوگند كه در بهشت چيزى را زيباتر از تو نمى بينم؛ از اين روى سپاس خدايى را كه تو را يار من قرار داد و مرا يار تو.

واژه «طرف» پلك و مژه چشم است، چرا كه بسان درب، گاهى باز و گاهى بسته مى شود.

در ادامه آيه مى افزايد:

لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ

به آن زيبارويانِ پاك و پاكيزه، پيش از اينان نه انسانى دست زده است و نه كسى از جنيان.

منظور آيه اين است كه آنان دوشيزه هستند و كسى با آنان ازدواج نكرده است و خدا آنان را براى نخستين بار در بهشت آفريده و روزى پرواپيشگان و خداترسان ساخته است.

امّا به باور برخى از جمله «شعبى»، آنان نه از حوريه هاى بهشتى كه از زنان زيباروى دنيا هستند، چرا كه مقام آنان برتر از حوريان بهشت است(138) امّا دوشيزه اند و كسى به آنان دست نزده است.

«زجاج» مى گويد: از آيه شريفه چنين دريافت مى گردد كه پريان نيز ازدواج و آميزش دارند.

و «ضمره» نيز بر اين باور است كه آيه شريفه نشانگر آن است كه براى پريان نيز پاداش و ثواب است؛ و نيز همسرانى از حوريه هايى از جنس خودشان.

و «بلخى» مى گويد: منظور اين است كه: براى انسان ها دوشيزه هايى دست نخورده از انسان ها آفريده شده است و براى پريان حوريه هايى از جنس پريان كه دست نخورده اند.

و بار ديگر هشدار مى دهد كه:

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ

پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟!

در سيزدهمين آيه مورد بحث در وصف بيشترى از اين حوريان بهشتى مى فرمايد:

كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ

آن حوريه هاى زيبارو به صفا و درخشندگى «ياقوت» مى مانند و به سپيدى و طراوت شاخه «مرجان» و مرواريد.

به باور «حسن» منظور اين است كه: آن زيبارويان بهشتى به درخشندگى ياقوت هستند و به سپيدى و زيبايى مرواريد و مرجان.

از «ابن مسعود» آورده اند كه: زنان زيباروى بهشت، ساق پايشان از شدت درخشندگى و زيبايى، از زير پارچه هاى بسيار مى درخشد؛ درست بسان ريسمان از پشت ياقوت!

و بار ديگر قرآن شريف پس از برشمردن نعمت ارزشمند ديگرى از نعمت هاى بهشت پرطراوت و زيباى خدا مى پرسد:

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ

پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟

يك اصل مترقى و جاودانه

و در آخرين آيه مورد بحث در ترسيم يك قانون انسانى و اخلاقى و سازنده مى فرمايد:

هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ

آيا پاداش كسى كه در زندگى دنيا نيكوكارى و شايسته كردارى، شيوه اش بوده است، جز نعمت و نيكى خواهد بود؟!

«ابن عباس» مى گويد: آيا كسى كه در دنيا توحيدگرايى پيشه سازد و به آنچه پيامبر آورده است ايمان آورد و كارهاى شايسته انجام دهد، پاداشش جز بهشت پرطراوت و نعمت هاى آن خواهد بود؟!

«انس» از پيامبر آورده است كه: اين آيه را تلاوت نمود و فرمود:

هل تدرون ما يقول ربكم؟ قالوا: اللّه و رسوله اعلم.

قال: فان ربكم يقول: هل جزاء من انعمنا عليه بالتوحيد الاّ الجنة؟(139)

آيا مى دانيد كه پروردگارتان چه مى گويد؟

گفتند: خدا و پيامبرش داناترند.

فرمود: پروردگارتان مى فرمايد: آيا پاداش كسى كه ما به او نعمت توحيدگرايى و يكتاپرستى را ارزانى داشتيم، چيزى جز بهشت پرطراوت و پرنعمت خواهد بود؟

و به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: آيا پاداش نعمت بخشى كه اين نعمت هاى ارزشمند را به شما ارزانى مى دارد، جز اين است كه شما هم در زندگى بكوشيد تا سپاس او را گزاريد و بندگى كنيد؟!

و از حضرت صادق آورده اند كه مى فرمود:

آية فى كتاب الله مسجّلةٌ.

آيه اى است در كتاب خدا كه بسيار روشن و بدون ابهام است و درسى است براى همگان.

پرسيده شد، آن آيه چيست؟ قلت ما هى؟

فرمود اين سخن و پيام خداست كه: آيا پاداش نيكى، جز نيكى خواهد بود؟ قال: قول الله تعالى: هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان.

آن گاه آن حضرت افزود:

جرت فى الكافر و المؤمن و البر و الفاجر و من صنع اليه معروف فعليه اَنْ يكافى ء به...(140)

حكم اين آيه شريفه جهان شمول و جاودانه است و در مورد انسان هاى باايمان و كفرگرا و نيكوكار و بدكردار جارى است و روشنگرى مى كند كه به هر انسان درست انديش و نمك شناسى از سوى ديگرى نيكى شد، بر او لازم است كه با نيكى بهتر و افزونترى تلافى كند، نه با نيكى و كار خوبى بسان آنچه در حق او انجام شده است؛ چرا كه در اين صورت برترى و فضيلت با اوست كه آغاز كرده است. اينك براى اين كه تو نيز پاداش شايسته تر و بهتر روزى خود سازى، لازم است بهتر از آنچه در حق تو انجام شده است، نيكى كنى.(141)

و باز هم قرآن شريف مى پرسد:

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ

پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را دروغ مى انگاريد؟

/ 43