حکومت حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکومت حکمت - نسخه متنی

مصطفی دلشاد تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امير مومنان "ع" در اين نامه آن ذهنيت كهن و رايج از مفهوم حكومت را منكوب مى كند و آن فهمى را كه سالها مهجور بوده است، تبيين مى نمايد. امام "ع" اين برداشت از زمامدارى و كارگزارى را كه حكومت همچون طعمه اى در اختيار زمامداران و كارگزاران است و هرگونه بخواهند، مى توانند عمل كنند، و هرگونه كه ميل كنند، مى توانند تصرف نمايند، به شدت نفى مى كند و نقطه ى مقابل چنين برداشتى را اثبات مى كند، كه حكومت و مسئوليت امانتى
است بر گردن زمامداران و كارگزاران كه بايد آن را به خوبى نگهبانى كنند و از آن پاسدارى نمايند و در خدمت آن امانت باشند، نه مسلط بر آن. ديگر اينكه زمامداران و كارگزاران در حيطه ى عمل خود پاسخگويند و اين همان معناى مسئوليت است، يعنى زمامدارى و كارگزارى مسئوليت پذيرى است، نه سلطه گرى و هيچ كس را اين حق نيست كه هرگونه كه خواست عمل و رفتار نمايد و هيچ كس را حق خودرايى و خودكامگى نيست و مسئولان براى اقدامات خود بايد ملاك داشته باشند و بر اساس حجتى روشن عمل نمايند و در اداره ى امور بايد از اعمال نظر بى منبا و حكومت راى بپرهيزند. همچنين امام "ع" تكليف اموال و امكانات را روشن مى كند تا راه خودسرى در اين زمينه را ببندد و مسئولان بدانند كه اموال و داراييها و امكانات در اصل از آن خداست كه به صورت امانت و از باب نيابت در اختيار مردمان- همه ى مردمان و نه گروهى خاص- نهاده است تا در راه رفاه و آسايش همگانى و به گونه اى خردمندانه و با تدبيرى درست استفاده شود.[ ر. ك: محمد رضا الحكيمى، محمد الحكيمى، على الحكيمى، الحياه، ج 3 الطبعه الاولى، مكتب النشر الثقافه الاسلاميه، طهران، 1408 ق. ص 64. ] مسئولان، خزانه داران اموال و داراييها و امكانات هستند، يعنى خزانه داران آنچه متعلق به مردمان است، بر اساس نيابت الهى و آنان در واقع خزانه داران و وكيلان مردمانند، نه حاكمان و مسلطان بر ايشان. از امير مومنان "ع" روايت شده است كه فرمود:

'ان السلطان لامين الله فى الارض و مقيم العدل فى البلاد و العباد و وزعته فى الارض.' [ جمال الدين محمد خوانسارى، شرح غررالحكم و دررالكلم، با مقدمه و تصحيح و تعليق مير جلال الدين حسينى ارموى، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1360 ش. ج 2، ص 604. ]

همانا زمامدار، امين خدا در زمين و برپا دارنده ى عدالت در جامعه و عامل جلوگيرى از فساد و گناه در ميان مردم است.

پيشواى آزاديخواهان، على "ع" بر فهم درست از حكومت و مديريت سخت تاكيد مى كرد و تلاش مى نمود كه مسئولان و كارگزاران حكومتش با دريافتى درست از مسئوليت و كارگزارى بدين امر اهتمام ورزند. آن حضرت در
عهدنامه ى مالك اشتر در تبيين اين امر به مالك چنين نوشته است:

'و لا تقولن انى مومر آمر فاطاع، فان ذلك ادغال فى القلب و منهكه للدين، و تقرب من الغير.' [ نهج البلاغه، نامه ى 53. ]

مبادا بگويى من اكنون بر آنان مسلطم، از من فرمان دادن است و از آنان اطاعت كردن، كه اين عين راه يافتن فساد در دل و خرابى دين و نزديك شدن تغيير و تحول "در قدرت" است.

/ 38