اهداف حكومت
حكومت نزد امير مومنان على "ع" وسيله اى است در جهت اهدافى عالى كه جز با تحقق آنها سيرى به سوى تعالى همگانى ميسر نمى شود، يعنى: عدالت، امنيت، رفاهت و تربيت.عدالت
اساسا امير مومنان على "ع" حكومت را براى تحقق عدالت پذيرفت و آن را جز در اين مسير نمى خواست و مقصد آن حضرت از پذيرش حكومت برپايى عدالت بود، چنانكه فرمود:'... و ما اخذ الله على العلماء الا يقاروا على كظه ظالم و لا سغب مظلوم، لالقيت حبلها على غاربها و لسقيت آخرها بكاس اولها.' [ همان، خطبه ى 3. ]
و اگر خداوند از عالمان پيمانى سخت نگرفته بود كه در برابر شكمبارگى ستمگر و گرسنگى ستمديده هيچ آرام و قرار نگيرند،
بى تامل رشته ى حكومت را از دست مى گذاشتم و پايانش را چون آغازش مى انگاشتم، و چون گذشته، خود را به كنار مى كشيدم.
حكومت جز با عدالت هويت حقيقى نمى يابد و مودت مردمان را كسب نمى كند، چنانكه امير بيان على "ع" در عهدنامه ى مالك اشتر يادآور شده است:
'و ان افضل قره عين الولاه و استقامه العدل فى البلاد و ظهور موده الرعيه. و انه لا تظهر مودتهم الا بسلامه صدورهم و لا تصح نصيحتهم الا بحيطتهم على ولاه الامر و قله استثقال دولهم و ترك استبطاء انقطاع مدتهم.' [ همان، نامه ى 53. ]
آنچه بيشتر ديده ى واليان بدان روشن است، برقرارى عدالت در شهرها و ميان مردمان دوستى پديد شدن است. و دوستى آنان آشكارا نگردد جز آن گاه كه دل ايشان بى گزند شود و خيرخواهى شان راست نياد جز كه واليان را براى كارهاى خود نگاه دارند و دوام حكومت آنان را سنگين نشمارند و گفتگو از دير ماندن آنان را بر سر كار، واگذارند.
امام على "ع" حكومت را براى برقرارى عدالت- به صورت همه جانبه- مى خواست، چنانكه فرمود:
'و الله لهى احب الى من امرتكم الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا.' [ همان، خطبه ى 33. ]
به خدا سوگند اين كفش بى ارزش نزد من محبوبتر است از حكومت بر شما، مگر آنكه حقى را برپا سازم يا باطلى را براندازم.
و نيز فرمود كه آنچه از ما رفته است و تلاشها و مبارزات و فداكاريها براى رغبت در قدرت و رسيدن به بهره هايى از مكنت نبوده است، بلكه براى اهدافى روشن و والا بوده است، از جمله: