در منطق اين كتاب شريف، امام و حكمران، امين و پاسبان حقوق مردم و مسئول در برابر آنها است. از اين دو- حكمران و مردم- اگر بنا است يكى براى ديگرى باشد، اين حكمران است كه براى توده ى مردم است، نه توده ى مردم براى حكمران. سعدى همين معنى را بيان كرده، آنجا كه گفته است:
گوسفند از براى چوپان نيست
بلكه چوپان براى خدمت اوست
بلكه چوپان براى خدمت اوست
بلكه چوپان براى خدمت اوست
امير مومنان على "ع" در بيان اين حقيقت كه حكومت به مفهوم پاسدارى از حرمت و حقوق و آزاديهاى مردمان است، در حكمتى نورانى چنين فرموده است:
'السلطان وزعه الله فى ارضه.' [ نهج البلاغه، حكمت 332. ]
حاكمان پاسبانان خدايند در زمين او.
بدين ترتيب در مفهومى كه امام على "ع" از حكومت ارائه مى نمايد، هيچ نشانه اى از تسلط و تجبر نيست، بلكه اگر زمامداران خود را مسلط بر مردمان ببينند و احساس كنند كه بر هر تصميمى و بر هر عملى مجازند، بى گمان به خودكامگى و سلطه گرى كشيده مى شوند. امير مومنان على "ع" در سخنى صريح و روشن فرموده است:
'من ملك استاثر.' [ همان، حكمت 160. ]
هر كه ملك يابد، همه چيز را براى خود خواهد.
دريافت نادرست از مفهوم حكومت، بى گمان انسان را به خودكامگى و تمامت خواهى مى كشاند و دست تطاول و تعدى به حرمت مردمان
و حقوق آنان و آزاديهاى ايشان مى گشايد. به بيان پيشواى عدالتخواهان، على "ع":
'من نال استطال.' [ همان، حكمت 216. ]
آن كه به نوايى رسيد، خود را از ديگران برتر ديد.